بخشی از کتاب مدیریت نرم، ریاست آسان 10
جمعه 19 آبان 1402 - 19:50:52
صبح ملت

به نقل از صبح ملت: کتاب مدیریت نرم، ریاست آسان نوشته علیرضا رشنو کتابی است مختص مدیران پایه در ادارات ایران. این کتابِ تالیفی، نتیجه 12 سال ریاست نویسنده در یکی از ادارات کشور می باشد، کتاب مذکور در پنج فصل شکل گیری شخصیت رئیس اداره و بهترین نکات برای ریاست درست و آسان در یک اداره را در قالب عناوین عینی و ذکر داستان واقعی و نتیجه گیری بیان می کند. آنچه در ادامه آورده می شود یکی از عناوین این کتاب است:

 

اعتمادبه‌نفس

در تمام‌کارها اعتمادبه‌نفس عامل مهمی در پیروزی ایفا می‌کند. کسانی که اعتمادبه‌نفس قوی دارند به‌راحتی برخلاف جریان آب شنا کرده و خود را به جزیرهی آرزوهایشان می‌رسانند. رئیس اداره در پستی قرار دارد که از تمام جهات در برخورد مستقیم با تعارضات، پاسخگوی ردیف اول اتهامات و حلال نهایی مشکلات است. ارباب‌رجوع تقاضای بررسی مشکل خود و رفع آن توسط رئیس اداره را دارد. کارمند تقاضای دیده شدن مشکل خود، بررسی عملی و درمان قطعی آن توسط رئیس اداره را دارد. مدیر ارشد توقع دسته‌بندی مشکلات، بررسی کارشناسانه، ارائهی راهکار و حل مشکلات توسط رئیس اداره را دارد. فرماندار، روسای اداره‌های شهرستان و و... همه تنها رئیس اداره را می‌شناسند و او را مورد بازخواست قرار می‌دهند. بودن در چنین جایگاهی و جلوگیری از ایجاد خطا، اراده‌ای قوی و اعتمادبه‌نفسی بزرگ می‌طلبد. شما به‌عنوان رئیس اداره در پستی قرار دارید که با کارکنان داخلی، ارباب‌رجوع یا کارکنان و روسای اداره‌های دیگر برخورد خواهید داشت. آن‌ها به‌عناوین‌ مختلف می‌خواهند بر شما فشار وارد کنند، از شما نقطه‌ضعف بگیرند یا شما را در انجام کاری به‌اشتباه بیندازند. آنچه می‌تواند در این مسیرِ پر از چالش به شما کمک کند اعتمادبه‌نفس شماست. برای خودتان اصلی قرار دهید رئیس راست می‌گوید مگر اینکه خلافش ثابت شود. توجه داشته باشید نمی‌گویم رئیس همیشه راست می‌گوید مگر اینکه خلافش ثابت شود این جمله نوعی اعلام موضع در برابر مواردی است که ممکن است حق با شما نباشد؛ اما جملهی رئیس راست می‌گوید مگر اینکه خلافش ثابت شود برای شما اطمینانی ایجاد می‌کند تا بتوانید به‌راحتی به انجام وظایف سِمت خود بپردازید، این جمله یعنی به آنچه انجام می‌دهید باور دارید. با ورود هر کارمند یا ارباب‌رجوع و باز شدن بحث یا جدلی تازه دست‌ودلتان نمی‌لرزد و وظایف خود را فراموش نمی‌کنید. به خطا گام برنمی‌دارید و امور اداره را به احکامی متناقض و متضاد بدل نمی‌کنید. زمانی را فرض کنید که شما بر دوراهی تردید ایستاده‌اید و نمی‌دانید کارهایی که انجام می‌دهید اشتباه است یا درست، در انجام امور اداره نقصی صورت گرفته است یا خیر، با این پیش‌زمینه شما آمادگی آن رادارید تا هر کس درب اتاق شما را باز کند و ایرادی بگیرد یا بحثی را پیش بکشد شما فوراً حرفی را که قبلاً گفته‌اید تغییر دهید یا بخشنامه‌ای را که پیش‌ ازاین صادر کرده‌اید نقض کنید آیا با این تفاسیر می‌توانید بر یک منوال مشخص حرکت کنید و به یک اصول اعتقاد داشته باشید؟ آیا می‌توانید با عدالت با ارباب‌رجوع برخورد کنید؟ مسلم است که نه. پس بارها و بارها به خود بگویید رئیس راست می‌گوید مگر اینکه خلاف آن ثابت شود، اعتمادبه‌نفس خود را ورزش دهید، بگذارید عضلات اطمینان به خویشتن شما قوی گردد. حالا مشکلی پیش می‌آید یکی از کارکنان وارد اتاق شما شده و مسئله‌ای را پیگیری می‌کند، شما در کمال اطمینان به خود با او برخورد کرده و به او می‌گویید بر اساس چارچوب اداری مسئله درست صورت گرفته است و بحث تمام می‌شود؛ ودرصورتی‌که مسئله پیچیده‌تر باشد بیان می‌کنید موضوع را بررسی می‌کنم و ضمن ایجاد حاشیهی امن برای جلوگیری از ادامه بحث، فرصت کافی برای پیگیری مسئله و احیاناً تغییر بعضی موارد اشتباه را پیدا می‌کنید. در موارد بسیار پیچیده از اشتباه کردن نترسید، اما در پی آموختن و درس گرفتن از اشتباهات خود باشید تا آن‌ها را تکرار نکنید. این را هم فراموش نکنید اعتمادبه‌نفس تا آنجا می‌تواند موتور محرک خوبی برای پیشرفت باشد که از اصول درست آن فاصله نگیرید. اعتماد بیش‌ ازاندازه به خود یا اعتمادبه‌نفس کاذب می‌تواند تصمیماتی را که می‌گیرید با چالش جدی روبرو کند. در کارگروه‌های تخصصی برخلاف نظر کارشناسان رأی کاملاً متضاد صادر کردن، بیان رأی قطعی بدون بررسی طرح، تک‌روی و نادیده گرفتن راهکارهای ارائه‌شده در برخورد با مشکلات و موارد این‌چنینی می‌تواند نشان‌دهندهی اعتمادبه‌نفس کاذب شما باشد که باید جلوی آن گرفته شود.

 

داستان:

دوستم می‌گفت: در دانشگاه جامع علمی کاربردی یکی از اداره‌ها مشغول به تحصیل بودیم، هرچند بورسیهی دانشگاه بودیم اما تأیید اداره برای استخدام را نداشتیم، یکی از همکلاسی‌های ما در ضمن تحصیل کنکور دانشگاه آزاد داد، بعد از قبولی در دانشگاه یک سال مرخصی تحصیلی گرفت تا دورهی علمی کاربردی‌اش تمام شود. به او گفتم این چه‌کاری است که می‌کنی هنوز درس ات تمام نشده دوباره می‌خواهی دانشگاه بروی. او گفت من مدیر اداره خواهم شد برای همین به این مدرک احتیاج دارم به او گفتم چه اعتمادبه‌نفسی، اداره به ما قول استخدام نداده است تو می‌خواهی مدیر شوی. یک سالی از پایان درس ما گذشته بود و همکلاسی‌ام در حال گرفتن لیسانس بود که به کار فراخوانده شدیم همهی ما به علت فوق‌دیپلم داشتن کارمند شدیم اما همکلاسی‌ام چون در حال گرفتن مدرک لیسانس بود سرپرست یک قسمت شد. او بعد از گرفتن لیسانس رئیس قسمت شد، ما هنوز کارمند بودیم که دوستم خیز برداشت تا رئیس اداره شود فوق‌لیسانس خود را گرفت و به آنچه می‌خواست رسید درحالی‌که هنوز ما فکر می‌کردیم امکان ندارد سِمتی به ما داده شود.

نتیجه:

اعتمادبه‌نفس خوب این همکلاسی، او را به مدیریت اداره رساند. درحالی‌که کارمندان دیگر اعتمادبه‌نفس لازم را نداشتند و نتوانستند در اداره پیشرفت کنند.

 

خبرنگار علیرضا رشنو


http://sobhemelatnews.ir/fa/News/115331/بخشی-از-کتاب-مدیریت-نرم،-ریاست-آسان-10
بستن   چاپ