ارزش نقد و نقادی در تفسیر سخن مولانا در فیه ما فیه
ارزش نقد و نقادی در تفسیر سخن مولانا در فیه ما فیه
جمعه 16 مهر 1400 - 16:19:09
صبح ملت نیوز

ارزش نقد و نقادی

در تفسیر سخن مولانا در فیه ما فیه

نویسنده: مهری کیانوش راد

گفت : چه تفاوتی بین نقل و نقد وجود دارد، که مولانا خود را اهل نقد می داند و دیگران را اهل نقل؟

گفتم : انسان چون  به کمال برسد ، بر نقد توانا می شود .

در نقد باید صاحب بصیرت بود و اهل تدبر و تفکر.

مبتدی وادی کمال چون به فهم سخنی که خوش آیند اوست ، نرسد ، در حد اوست که آن سخن را از گوینده ی آن سخن نقل کند و امانت دار کلام گوینده باشد .

جان مبتدی شهامت نقد کردن ندارد ، چون به شناخت نرسیده است .

اهل نقد باید در برابر اهل شناخت پاسخگو باشند.

اهل نقد کسانی هستند ، که چون  به فهم سخنی رسیدند ، حقیقت آن سخن بی هیچ پیرایه ای نزد او حاضر می شود ، حسن و قبح آن را درمی یابد ، چون  صرافی زیرک سره را از ناسره تشخیص می دهد.

سخن صراف نقد است و سخن دیگران نقل است.

تا وقتی نقل می کنی پای در قدم دیگران می گذاری ، چون  توانایی

نقد کردن پیدا کردی ، با قدم خویش راه را طی خواهی کرد .

جان اهل نقد از یقینی روشن است که روشنگر راه اوست .

اهل نقد دلیل راه دیگرانند .

از نقل تا نقد راهی دراز و دشوار در پیش است ، اگر بتوانی مسافر این راه باشی .

گفت :

آیا مولانا به عقل اعتقاد دارد؟

آیا مولانا چون عرفای دیگر، عشق را برتر از  عقل و مغلوب عشق می بیند ؟

اگر چنین است ، بدون عقل آیا نقادی ممکن است ؟

گفتم :

عقل یگانه گوهر هستی است و عارف بالغ به این امر معترف است .

اگر عشق بهایی دارد ، عشقی است که از صافی عقل گذشته است ، آیا نخوانده ای که مولانا می گوید:

عشق هایی کز پی رنگی بود /

عشق نبود عاقبت ننگی بود

اگر هر عشقی رساننده ی انسان به مقصد باشد ، نباید برخی عشق ها ننگ خوانده شود.

باید پرسید : تنها معیار تشخیص در آدمی چیست ؟

گفت : جز عقل هیچ محکی  برای تشخیص درست و غلط در اختیار انسان نیست .

گفتم چنین  است ، مولانا نیز از این نیروی انسانی بیخبر نیست ، بنا بر این چگونه عقل را انکار کند ؟

از نظر مولانا شمس برتر است ، زیرا نقاد بسیار کسان است که در نظر دیگران بزرگ می نمایند ، اما زمانی که به محک نقادی شمس سنجیده می شوند ، بسیاری از ضعف ها ، آشکار می شود ، در حالی که از نظر مردم عامی پنهان می مانند، چون از عقل نقادی بی بهره هستند.

گفت :

آیا تفاوتی در انواع عقل وجود دارد؟

گفتم :

چنین است ، عقل غالب اکثر آدمیان ، عقل جزیی و مصلحت طلب است که دیوار به دیوار هوای نفس  و به رفع نیازهای انسان می پردازد.

عقل جزوی با عشق واقعی آشنا نیست ، و چه بسا هوس را عشق بداند ، اشاره ی مولانا به عشقی که ننگ آور است ، این گونه عشق است .

عقل جزوی عشق را منکر بود /

گر  چه بنماید که صاحب سر بود

اما عقل منزه یا عقل کلی انسان ،با عشق آشنا و وسیله انتخاب بهترین معشوق و عاشق شدن انسان است .

در دفتر چهارم مثنوی می فرماید:

کل عالم صورت عقل کل است/

کوست بابای هر انک اهل قل است.

چون کسی با عقل کل کفران وزد / صورت کل پیش او هم سگ شود.

من که صلحم دایما با این پدر/

این جهان چون جنت استم در نظر.

از نظر مولانا کسی که با عقل ناب زندگی می کند ، نمی تواند با جهان در جنگ باشد ، چون ارزش همه ی پدیده های هستی را می داند.

گفت :

آیا شمس تبریزی نقاد بود ؟

گفتم :

شمس از همان جوانی تا زمان بودنش ، نقادی چیره دست بود .

گفت :

از نقادی شمس تبریزی بیشتر بگو ، که تشنه ی شنیدن هستم .

گفتم :

شمس خود را اهل متابعت از محمد (ص) می داند و انگشت اتهام بر کسانی می گذارد ؛ که هر چند خوشه چین درخت باور اسلام هستند ؛ اما متابعت خود را انکار می کنند.

یکی از این بزرگان محی الدین عربی است که شمس از او به این گونه  یاد می کند ، که :

«شگرف مردی بود ، شیخ محمد ؛ اما در متابعت  نبود .»

ش 29، خط سوم

در باره ی حلاج می گوید:

اگر از حقیقت حق ، خبر داشتی ، اناالحق نگفتی .

ش 33 ، خط سوم

در باره ی فخررازی می گوید:

فخر رازی چه زهره داشت که گفت:

محمد تازی چنین  می گوید و محمد رازی چنین می کوید.

ش37 ، خط سوم

و اینها همه بزرگان دوران شمس تبریزی بودند که از نیشتر نقد او در امان نماندند.

مولانا شمس را نقاد یافت ، یعنی کسی که به زبان عقل خود سخن می گوید و پا در قدم تقلید غیر نمی گذارد ، پس مولانا سر در قدم او گذاشت .

مهر 1400


http://sobhemelatnews.ir/fa/News/77926/ارزش-نقد-و-نقادی-در-تفسیر-سخن-مولانا-در-فیه-ما-فیه
بستن   چاپ