یک سبد انجیر (شعر) 9
دوشنبه 15 آذر 1400 - 19:28:42
صیح ملت نیوز

به نام خالق زیبایی

یک سبد انجیرِ شعر "مقایسه شعر کلاسیک و نو" بخش 3

درس قبل

 

در درس قبل به آزاد شدن فضای شعری با رواج شعر نو در ایران سخن گفتیم و بیان کردیم که این ویژگی در کنار دگرگونی زبان شعری باعث ایجاد شعر نو کلاسیک در ایران شد، این تغییر و دگرگونی بیشتر خود را در غزل نشان داد، به گونه ای دیگر می توان گفت غزل پیشرو و پرچم دار تغییر و تحول شعر کلاسیک یا پیوند شعر کلاسیک با شعر نو و زایش شعر نوکلاسیک یا نئوکلاسیک در ایران است.

حالا غزل کلاسیکی را که همه می خواندند اما کمتر کسی می توانست، رمز و راز سطرهایش را دریابد، می شد به راحتی خواند و با کمی دقت معنایش را متوجه شد.

برای روشن شدن مسئله این غزل زیبای سعدی را بخوانید:

 

من اگر نظر حرامست بسی گناه دارم
چه کنم نمی‌توانم که نظر نگاه دارم

ستم از کسیست بر من که ضرورتست بردن
نه قرار زخم خوردن نه مجال آه دارم

نه فراغت نشستن نه شکیب رخت بستن
نه مقام ایستادن نه گریزگاه دارم

نه اگر همی‌نشینم نظری کند به رحمت
نه اگر همی‌گریزم دگری پناه دارم

بسم از قبول عامی و صلاح نیک نامی
چو به ترک سر بگفتم چه غم از کلاه دارم

تن من فدای جانت سر بنده وآستانت
چه مرا به از گدایی چو تو پادشاه دارم

چو تو را بدین شگرفی قدم صلاح باشد
نه مروتست اگر من نظر تباه دارم

چه شبست یا رب امشب که ستاره‌ای برآمد
که دگر نه عشق خورشید و نه مهر ماه دارم

مکنید دردمندان گله از شب جدایی
که من این صباح روشن ز شب سیاه دارم

که نه روی خوب دیدن گنهست پیش سعدی
تو گمان نیک بردی که من این گناه دارم

 

و حالا این غزل علی محمد بهمنی را:

 

اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است

دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است

 

اکسیر من نه این که مرا شعر تازه نیست

من از تو می نویسم و این کیمیا کم است

 

سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست

در شعر من حقیقت یک ماجرا کم است

 

تا این غزل شبیه غزل های من شود

چیزی شبیه عطر حضور شما کم است

 

گاهی ترا کنار خود احساس می کنم

اما چقدر دلخوشی خواب ها کم است

 

خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست

آیا هنوز آمدنت را بها کم است

 

مقایسه غزل ها و برابر کردن آنها با کلام دو درس گذشته با خودتان.

اما ویژگی دیگر شعر نو در مقایسه با شعر کلاسیک عبارتست از:

  • دروی از تکلف و ساده گویی

هرچند این ویژگی به نوعی در دو ویژگی قبل مستتر است، اما بخاطر اهمیت آن جا دارد به صورت مجزا به آن نگاهی بیندازیم.

با رواج شعر نو در ایران، شاعران بسیاری به سرودن شعر نو پرداختند، اما جالب است که شعرهایی ماندگار شد که ساختاری ساده و بدور از تکلف داشت، ساده گویی در زبان و داستان سرایی باعث ارتباط بهتر مردم با شعر، به خاطر سپردن آن و ماندگاری شعر در عصر حاضر می شود. برای نمونه و در تایید این بیان به دو شعر اشاره می کنم که یقین دارم اکثر شما آن را شنیده اید یا از خواندنش لذت برده اید، دو شعر که کلماتی بسیار ساده و عامیانه دارد.

 

  1. شعر سیب سروده حمید مصدق


    تو به من خندیدی و نمی دانستی
    من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم
    باغبان از پی من تند دوید
    سیب را دست تو دید
    غضب آلود به من کرد نگاه
    سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
    و تو رفتی و هنوز،
    سالهاست که در گوش من آرام آرام
    خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم
    و من اندیشه کنان غرقِ این پندارم
    که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت

     

     

  2. شعر به کجا چنین شتابان؟ سروده محمدرضا شفیعی کدکنی

به کجا چنین شتابان؟
گَوَن از نسیم پرسید

دلِ من گرفته زینجا
هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان؟
همه آرزویم، اما
چه کنم که بسته پایم...
به کجا چنین شتابان؟
به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم
سفرت به خیر! اما، تو و دوستی، خدا را
چو ازین کویرِ وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها به باران
برسان سلامِ ما را

 

بحث پیرامون مقایسه شعر کلاسیک و نو ادامه دارد...

آثار خود را برای ما بفرستید

Alireza_rashnow@yahoo.com

 


http://sobhemelatnews.ir/fa/News/83481/یک-سبد-انجیر-شعر-9
بستن   چاپ