روایتی از صادق رودشتی شکارچی کهپس از 25 سال توبه کرد و به عکاسی از طبیعت پرداخت
شکار زیبایی ها حیات وحش توسط شکارچی یاسوجی که توبه کرد
بزرگنمایی:
گاهی میتوان شکارچی بود اما نه شکاری که جان بگیرد بلکه شکاری که با دیدن آن جان ببخشی،موضوع گزارش امروز روایتی از شکارچی است که پس از توبه از شکار،دوربین به دست گرفت و به شکار لحظه های زیبای طبیعت و حیات وحش پرداخت.
به گفت و گو با این شکارچی میپردازیم شکارچی که اکنون سوژه شکارش تغییر کرده است.
خود را اینگونه معرفی میکند:صادق رودشتی ساکن شهر یاسوج
و متولد شهر بویراحمد از یاسوج، متاهل و دارای یک فرزند دختر هستم.
درادامه در مورد آغاز شکارچی بودنش میگوید: از بچگی با پدرم به شکار میرفتم و از 18سالگی به بعد شکارچی مستقل شدم و حدودا 25 سال شکارچی بودم سپس اضافه میکند: پدر برای امرار معاش و من برای لذت بردن از هدف زنی به شکار میپرداختم اما هیچ کس به من نگفته بود شکار کردن خوب نیست و همه آفرین میگفتند و تشویقم میکردند و من نمیدانستم که چقدر این اقدامم بر علیه محیط زیست است و میخواستم میر شکار(میر شکار در اصطلاح به شکارچی که زبر دست است گفته میشود) شوم و همه از هدف زنی من لذت میبردند.
او درمورد آن روز که برای اولین بار عکاس طبیعت شد میگوید:
خدا شاهده همیشه بعد از شکار که یک موجود را بی جان میکردم ناراحت میشدم فقط اول که تیرم خطا نرفته خوشحال بودم بعد ناراحت میشدم
یک روز مثل همیشه به شکار رفته بودم و هم زمان یک دوربین فیلم برداری هم همراه من بود مشغول پیدا کردن کبک بودم یک لحظه دوربین را روشن کردم از یک آبشار زیبا فیلم تهیه کنم همان لحظه یک فرد کبک آمد دقیقا جلوی دوربین من نشست و من هم فیلم را متوقف نکردم و فیلم گرفتم تا اینکه کبک رفت و تصاویرش برای همیشه ثبت شد همین اولین جرقه عکس و فیلم من شد اولین عکس آخرین شکار.
همیشه پیش خودم میگویم خدایا چطوری من میتوانستم یک پرنده به این زیبایی را شکار کنم پرنده ای که جوجه هایش در لانه منتظر هستند. امروز با پرندگان و حیات وحش دوست شده ام و از من فرار نمی کنند درک میکنند که من شکارچی نیستم یک دوست هستم لذت میبرم یک پرنده روی دوربینم میشیند و حیاط منزلم چند لونه پرنده فعال هست این لذت داره ای کاش میشد برگردم به عقب جبران کنم.
او در مورد جبران کردن خسارت هایی که محیط زیست وارد شده صادقانه میگوید: حاضرم در راه جبران گذشته هر کاری انجام بدهم اگر در این راه کشته بشم هم با خوشحالی میمیرم،
چند وقت پیش برای عکاسی به یک منطقه اطراف شهر یاسوج رفته بودم لاشه یک بهله عقاب صحرایی را دیدم خیلی ناراحت شدم به خیال این که کار شکارچیان است خیلی ناراحت شدم فرداش هم رفتم با دقت بیشتر گشتم لاشه 15 بهله (انواع عقاب شاهی کور کور صحرایی) رادیدم همه را جمع کردم از آنها عکس و فیلم گرفتم رفتم محیط زیست و صدا سیمای استان خلاصه علت را پیدا کردم واز کشته شدن پرندگان بیشتر جلو گیری کردم خدا را شکر عکس و فیلم موجود است.
درپایان یک جمله میگوید که بسیار حزن آور است او میگوید: براحتی شکار نکنید ثبل از شکار کردن یک لحظه چشمان خود را ببندید و تصور کنید که جوجوه های آن پرندخ منتظرش هستند.چند قطعه از زیباترین عکسایی که توسط این( میر عکاس)معادل ابداعی( میرشکار) نیز بهمراه متن منتشر میشود
خبرنگار: الهه منگری
- سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ - ۲۱:۵۹:۱۹
- منبع: صبح ملت نیوز