کتاب دو رکعت عشق بر مزار عبید زاکانی در دزفول ( قسمت سوم ) دکتر عبدالامیر مقدم نیا
بزرگنمایی:
کتاب دو رکعت عشق بر مزار عبید زاکانی در دزفول ( قسمت سوم ) دکتر عبدالامیر مقدم نیا
نجمالدین نظامالدین عبیدالله زاکانی قزوینی، شاعر، لطیفهپرداز، نویسنده و منتقد بزرگ قرن هشتم هجری است. وی دارای آثار ادبی شامل قصاید و غزلیات و رباعیات و عشاقنامه، که به شیوه و سبک سخن صریح و جدی و معمول همه شعر است، میباشد.
عبید در میان شاعران معاصر خود در شیراز بیش از همه به حافظ شیرازی نظر داشته است که تاثیر آن را میتوان در ادبیات یا مصراعهایی دید که بهصورت تضمین در شعر عبید به کار رفته است. به جز حافظ و سعدی، عبید از شاعران مهم دیگری هم بهره برده است.
.
کتاب دو رکعت عشق بر مزار عبید زاکانی در دزفول ( قسمت سوم ) دکتر عبدالامیر مقدم نیا
قسمت سوم معرّفی کتاب دو رکعت عشق بر مزار عبید زاکانی در دزفول
شیخ میرزا عبدالنبی فنائی دزفولی
فرزند میرزا محمّدبن ملا بزرگبن محمّدتقیبن ملا آقاگپبن ملا غلامعلیبن حاج شرفالدینبن ملا عبدالله در 22 محرم 1322ق به دنیا آمد و در 28 ربیعالثانی سال 1399ق وفات یافت. تحصیلات مقدّماتی را در محضر جدّ پدریاش ملابزرگ معروف به شرفالدین فراگرفت و سپس از محضر سیّد محمّد فاضل همدانی کسب فیض کرد. در سال 1340ق جهت تکمیل تحصیلات به عتبات عالیات مشرف شد و در آن حوزه پربار به مدّت دو سال مجاور بود و در مراجعت به دزفول به امر تدریس و تربیت تشنگان علم و معرفت پرداخت. مدّتی در مسجد مرحوم حاج سیّد حسین ظهیرالاسلام (مسجد حمزه) و مدّتی در بقعه پیرنظر شاگردان زیادی را تربیت کرد. با اوجگیری دیکتاتوری رضاخان در جهت متحدالشکل کردن مردم و مبارزه با روحانیت و ممانعت از لباس مقدّس روحانی، جمعی از روحانیون برای مدّتی از نعمت این لباس محروم شدند و مرحوم شیخ میرزا فنائی هم از این گروه بود. در این فاصله به فنون و صنایع روآورد تا براساس اعتماد به نفس و عزّتی نفسانی که داشت زندگی با عزّتی را داشته باشد. ایشان در کنار درس در نیلسازی و قلمدانسازی و نقاشی و کیمیایی و صحافی صاحبنظر و متبحر بود. در خطاطی آنقدر مهارت داشت که در عین زیبایی خط، هم با دست چپ و هم با دست راست به یک شکل و از چپ به راست و از راست به چپ به همان زیبایی مینوشت. ازجمله علمای فاضل این خاندان: 1. ملا آقا گپ دزفولی؛ 2. ملا شرفالدین (ملا بزرگ)؛ 3. ملا مرتضی تراب.
خانهی تاریخی آذر ، موقعیت پیدا شدن سنگ مزار عبید زاکانی که براثر سیل از بالا دست تخریب، رانده و در این مکان پیدا شده است.
ملا آقاگپ دزفولی
ملا آقاگپ دزفولی فرزند ملا غلامعلیبن حاج شرفالدین حویزاوی از علما و بزرگان قرن یازدهم هجری بوده است. قبل از سلطنت نادر شاه در دزفول حوزه درس داشته است و بزرگانی از محضر ایشان تلمذ کردهاند. اسناد و مدارکی در دست است که نشان میدهد ایشان مجتهد مسلم بوده و در اتاق خواجه تراب حوزه تدریس داشته و مورد احترام بزرگان بوده است.
حجتالاسلام والمسلمین سیّد صدرالدین ظهیرالاسلامزاده
سیّد صدرالدین در سال 1273ش در دزفول متولد شد. وی نویسنده، شاعر و تاریخنگار بود. در شعر حجازی تخلص میکرد. کتاب ظهور محمّد(ص) را از انکلیسی به فارسی ترجمه کرد. وی از فضلا و دانشمندان عصر خود بود. کتابخانه اختصاصی وی را حضرت آیتالله حاج شیخ احمد آقا سبطالشیخ انصاری خرید و به قم انتقال داد. بیش از پنجهزار جلد نسخه خطی بودند. بنابه گفته جناب حجتالاسلام عبدالنبی فنائی دزفولی خود ایشان بیش از پنجهزار نسخه را برای وی صحافی و مرمت کرده است. سیّد صدرالدین عموی استاد بزرگوار علامه سیّد علی کمالی دزفولی است که در تربیت و رشد اندیشه و نبوغ تحصیلی نامبرده نقش بسیار مؤثر و بسزایی داشته است. وی در سال 1322ش در دزفول درگذشت.
نمای المان در حال احداث، یادبود عبیدزاکانی
آثار سیّد صدرالدین: 1. ظهور محمّد(ص)؛ 2. شکرستان؛ 3. کیمیا در اسلام؛ 4سفری به میدان نفت؛ 5. حضرت استاد؛ 6. شرفنامه حکیم نظامی؛ 7. نبوغ حکیم نظامی و صفات کمال او؛ 8. مخزنالاسرار نظامی؛9. لیلی و مجنون نظامی؛ 10. نظامی گنجوی در مدارج ترقی معنوی؛11. نامه هفت پیکر نظرو انتقاد؛ 12. شعرای محلّی دزفولی.
ملا مرتضی تراب
فرزند ملا محمّدشریفبن عبدالحسینبن اسداللهبن ملا آقا گپبن غلامعلیبن شیخ شرفالدین (از طایفۀ بنیزهیر) در 1275ش به دنیا آمد و در سال 1372ش وفات یافت. از چهرههای عالم و فاضل و از وعاظ با اشتهار دزفول بود. عمری بسیار با برکت داشته و سالها ذاکر اباعبداللهالحسین بوده است و بر منبر وعظ و ارشاد بندگان خدا را هدایت کرده است. طبع شعر داشته است. اشعاری از ایشان ذکر میشود:
بعد حمــد خــدای عــالمیان | بـس سـلام و صـلات بیپایان |
باد از مــا به احمـد مـرســل | هم بالش تحیت از دل و جان |
بعد حمد و ثناء دعــا خـوانم | نی به خفیه به ظاهر و به عیان |
مــادح تـو ترابــی بـیقــدر | بامــداد و مساء دعــاگــویان |
| |
حجتالاسلام میرزا محمّد شرفالدین
حجتالاسلام میرزا محمّد شرفالدینبن میرزا محمّدرضابن ملا شرفالدینبن ملا محمّدبن ملا آقاگپ بود. نامبرده در سال 1314ش در شهر دزفول متولد شد و در سال 1380 بدرود حیات گفت. مادرش از سادات بود. از خاندان علمپرور که فضل و معرفت نشان برجستۀ ایشان است. میرزا محمّد مقدّمات علوم دینی را نزد خانواده خود فرا گرفت. در نوجوانی برای آموختن دروس حوزوی به مدرسه آیتالله حاج سیّد اسدالله نبوی رفت. سالها تحت آموزش مدرسین آن مدرسه قرار گرفت. میرزا محمّد علاوهبر دروس علوم دینی به سرودن مدیحه، نوحهسرایی، شعر و... نیز روی آورد. نامبرده رفتهرفته جزو وعاظ و از خطیبان سرشناس عصر خود به شمار میآمد. ویژگی منحصربهفرد ایشان تسلط داشتن به منابع و مطالعه سطح بالا و دلبستگی فوقالعاده به کتاب و منابع کتابخوانی بود. به همین منظور کتابخانه شخصی وی از داشتن منابع کتب دست اول نزد طبقه خود مشهور بود که به سهولت در دسترس وی قرار میگرفت. منبر و خطابه وی آکنده از جمعیت میشد و همین اشاره کردن به منابع سبب معروف شدن و ازدحام جمعیت از طبقات مختلف بود.
محقق احمد افشاریان زاده
سیّد مهدی طبیب
فرزند سیّد حسنبن سیّد علیبن سیّد محمّدشفیعبن سیّد مرتضیبن سیّد محمّدشفیعبن سیّد مرتضیبن سیّد حبیباللهبن سیّد کمالالدین ولی بود. وی از فضلا و اطبا عصر خود بوده که موقعیت ممتازی داشته است. در محضر آیتالله آقا سیّد حسین بزرگ نلمذ کرده سپس افتخار دامادی ایشان را به دست آورده است. در طبابت بسیار حاذق بوده است و عامه مردم بایشان اقبال داشتهاند.
حجتالاسلام والمسلمین حاج سیّد هدایتالله فارغ
حجتالاسلام والمسلمین حاج سیّد هدایتالله فارغبن حجتالاسلام سیّد حسینبن سیّد مهدیبن سیّد حسینبن سیّد حبیب که به چندین واسطه از اولاد امام موسیبنجعفر(ع) به شمار میرود. سیّد هدایتالله دروس حوزوی را نزد مدرسین خانواده خود فراگرفت که فوجی عظیم از علما و فضلا به شمار میآیند. وی مانند پدر در ایراد خطبه و منبر از توانایی بینطیری برخوردار بود. هنگام سخنرانی و بیان مطلب نبوغ پدر را به یاد میاورد. سیّد هدایتالله فرزند واعظ گرانقدر حجتالاسلام سیّد حسین است. این شخصیت از خطبای نمونه و بینظیر به شمار میآمد. بسیار مورد احترام خاص علمای طرازِ اول جهان تشیع بود. ویژگی خاص منبر وی اشاره به منابع و در شناخت روایات صحیحه بسیار متبحر بود. مقام فضل ایشان به حدی بود که مرحوم آقای راشد در برابر ایشان زانو میزد و آیتالله العظما بروجردی رسماً نزد ایشان تشریف میآورد و از ایشان دعوت میکرد دهۀ آخر ماه صفر را در بروجرد برایش منبر برود. آیتالله بروجردی میفرمود: از منبر ایشان استفاده میکنم.
استاد عظیم فنایی و نویسنده ارجمند نصراله نجاتعلی
سیّد کاظم شفیعی دزفولی
خاندان شفیعی دزفولی ازجمله خانوادههای عالمپرور و فضلای بیهمتایی است که در محلّۀ حیدرخانه آثار بزرگان این خاندان جلیلالقدر همچنان یادآور عصر حضور درخشان علم و نبوغ است. مسجد لبخندق (حاج شیخ مرتضی انصاری) یاد این خانواده سادات را در اذهان زنده نگه داشته است. مهاجرت این خاندان به شهر اهواز موجبات نشر علم و طلوع مدرسه علمیه را در آن دیار متحول ساخت. ازجمله شخصیتهای این خاندان یکی حضرت آیتالله سیّد محمّدرضا شفیعی است و دیگری آیتالله حاج سیّد علی شفیعی دزفولی عضو خبرگان رهبری شهره خاص و عام بوده است. متأسفانه گذشت زمان و مهاجرت خاندان شفیعی به دیار اهواز سرگذشت سیّد کاظم شفیعی را در هالهای از فراموشی قرار داده است.
بندار سوبیون (صابئین) در مسیر خانه ثبت ملی شده میرزایی (مدفن عبیدزاکانی)
استاد نصرالله نجاتعلی
در سال 1315ه.ش در دزفول متولد شد. وی به زبان انگلیسی تسلط کامل دارد و با زبان عربی نیز آشنا است. با بسیاری از علما، روحانیون، دانشمندان معاصر معاشرت دارد. آثاری فاخر بسیاری از استاد نجاتعلی به چاپ رسیّده است که ازجمله مهمترین آنها به موارد زیر میتوان اشاره کرد: 1. فرهنگ لغات گویش دزفولی؛ 2. لغات بیمعادل گویش دزفولی؛ 3. واژگان مشابه دزفولی در انگلیسی؛ 4. هفتهزار ضربالمثل از دیرباز؛ 5. یادگار اجداد؛ 6. گنجونه؛ 7. نغمههای آشنا؛ 8. سلطان کربلا؛ 9. گیاه درمانی؛ 10. مجموعه اشعار قصۀ دل؛ 11. کشاورزی سنتی؛ 12. بی برون.
معرّفی اجمالی استاد حکمتفر از زبان خودش
در سال 1332ش در دزفول متولد شدم. مادرم دزفولی و از محلّه کرناسیان و پدرم کُرد والی از منطقه آبدانان بود. اجداد پدری من به دلایلی از آبدانان به منطقهای بین شوش و اندیمشک مهاجرت میکنند. دوران تحصیل را در اندیمشک آغاز کردم و در رشته ریاضیات تحصیلات خود را ادامه دادم. از سال 1355بهطور جدی به پژوهش و تحقیق روی آوردم. در دزفول وجود بقعه متبرکه و نام شیخ اسماعیل قصری توجه مرا به خود جلب کرد. در کتاب نفحاتالانس جامی، محل دفن این عارف بزرگ در دزفول ذکر شده بود. این عارف قرن ششم از سلسله کمیلیه بود که نجمالدین کبری در محضر او کسب معرفت میکرد. آگاهی از این موضوع، انگیزه تحقیق پیرامون این شخصیت و یافتن مزار او را در من تقویت کرد. جمعآوری کتابهای خطی و تصحیح آنها، تصحیح دیوانهای شاعران دزفول و شوشتر، جمعآوری اشعار و زندگینامه شاعران و بزرگان دزفول، جمعآوری مَثَلهای دزفولی، معرفی اماکن تاریخی و… فعالیتهایی است که با علاقه دنبال کردم و همچنان بر این عزم راسخ هستم. در حال حاضر بیش از سی اثر در دست نگارش دارم که بیشتر تصحیح نسخ خطی هستند. بهخصوص آثار صدرالدین کاشف دزفولی است. علاوهبر اینها بیش از سی سال است که روی جندیشاپور تحقیق میکنم و امیدوار هستم در آینده موضوعات مختلف درباره دزفول را در «دایرهالمعارف بزرگ دزفول» جمعآوری کنم. ازجمله آثاری که به همت جناب استاد حکمتفر تألیف، تصحیح و یا مجدداً مهیا و به زیور طبع و انتشار در سطح جامعه درآمده است موارد زیر را میتوان برشمرد: 1. عارف شیخ اسماعیل قصری؛ 2. تذکره شیخ ابوالقاسمبن رمضان بلخی جوزی؛ 3. تذکره مرآتالواعظین؛ 4. معراجالصائبین شرحی بر دعای روزهای ماه رمضان؛ 5. مرآتالفلاح فی شرح دعاءالصباح؛ 6. رسائل سیّد صدرالدین کاشف دزفولی؛ 7. فرزانه بینشان آیتالله محمّدرضا معزی؛ 8. دیوان شیدا دزفولی؛ 9. دیوان ناهیدی؛ 10. دیوان شمس شوشتری؛ 11. دیوان داعی؛ 12. دیوان بابا تقی موسوم به مستان؛ 13. کلیات شباب شوشتری؛ 14. دیوان بهار دزفولی؛15. دیوان راجی دزفولی؛ 16. سخن دل میثاق تبسم؛ 17. بانک آفرین؛ 18. گلستان دزفولی؛ 19. غریبه مهربانی؛ 20. دکتر رگنر؛ 21. واقعه غدیر؛ 22. حقوق غیرمسلمانان در فقه امامیه؛ 23. جهان با مهدی موعود؛ 24. کوهنامه زاگرس مرکزی؛ . 25. ضربالمثلهای دلانگیز لری و عربی؛ 26. دزفول در دوره مشروطیت (کتاب سال)؛ 27. آغاز بیپایان؛ 28. سرودههای سرخ در گلوی؛ 29. تاریخ تمدن و ملل عرب؛ 30. تکرار تاریخ در شمال جلگه خوزستان؛ 31. عشق خاکستری؛ 32. رساله برهان دین حق؛ 33. مسجد جامع دزفول و تاریخچه آن؛ 34. اعجاز قرآن و ریاضیات؛ 36. کهن واژههای گویش دزفولی در زبان عربی.
طوایف مختلف در دزفول و محل دفن عبید زاکانی
ازجمله محلّههای دزفول یکی محلّه مقدمیون است که در ضلع شمالغربی بافت قدیم و مشرف به رودخانه قرارگرفته است. این محلّه که در چندین قرن پیشتر از این زمان مجزای از دزفول واقع شده رفتهرفته براثر رشد جمعیت و گسترش شهرنشینی، در امتداد رودخانه به گسترۀ خود افزوده و توسعه یافته است. شهر دزفول در ادوار گذشته محل تجمع اقوام و طوایف مختلف بوده است. گاه طایفهای بنابه رخداد طبیعی، وقوع بیماری فراگیر، بروز حوادث دلخراش مهاجرت کرده است و در فاصله نهچندان دوری از شهر حاشیهنشینی را برگزیدهاند. در آهنگی نرم و ملایم با فرهنگ غالب شهرنشینی، رسم و رسومات و زبانش با مردم دزفول درآمیخته و با استحاله شدن خودبهخود در دل فرهنگ شهر دزفول ذوب و همرنگ شده است. به گونهای که در حال حاضر تشخیص و تمیز دادن این طوایف بهغایت مشکل و بسا غیرممکن است. نظیر طایفه عرب زبان مجدمیون (مجدم. مقدم) که دست روزگار ایشان را از منتهاالیه جنوب و جنوبشرقی خوزستان رهانیده و به هر دلیل در یکجانشینی در محلّهای با نام مجدمیون یا مقدمیون سکنی داده است. درواقع، عملاً طی قرون سپریشده با فرهنگ این دیار همآغوش و همصدا شدهاند. اگرچه خانوادههای عربنژاد بسیاری از سایر طوایف جامعه شهری، شهرکنشینی و روستایی در اطرف شهر دزفول به وفور حضورش واضح و مسجّل است. گاه باور اینکه آنها از سایر نژادهای غیرایرانی باشند برای افراد خود آن خانواده و سایر اشخاص جامعه پذیرفتنش بسیار مشکل و تعجبآوراست. طوایفی از اعراب مجدم، کعبیان شوش، خفاجی سوسنگرد، بنیطرف حمیدیه، آلکثیر و غیره بنابه هر دلیلی از مواطن اوّلیه خود جدا شدهاند. شاید در شمایل حموله یا حمولههایی منسجم از طایفه بزرگ خود رهیدهاند و چه بسا بروز حوادثی مانند طاعون، وبا و... آنها را مجبور به سکونت در کنار شهر کرده و به مرور زمان کار و پیشه شهرنشینی را عادت خود ساخته باشند. شاخصترین این خانوادهها عبارتاند از:
1. مجدیان، مجدی نسب، نجدی که از اعراب نجد و از سرزمین حجاز عربستان به این دیار آمدهاند؛
2. خاندان ترابی، فنائی، شرفالدین که از عراق آمده و اولاد زهیربنقین یار با وفای اباعبداللهالحسین(ع) هستند؛
3. خاندان هانیبن عروه که از عراق آمده و جزو خانوادههای سرشناس بهشمار میآیند؛
4. خاندان بزرگ و عالمخیز انصاری از نسل جابربنعبدالله انصاریاند. ورود و حضور ایشان به دزفول از طریق مدینه، عراق بوده است. محلّه گذر مدرسه (اتاق شیخون) به نام ایشان در دزفول است؛
5. خاندان جلیلالقدر عاملی از نوادگان شیخ بهایی از جبلعامل آمدهاند. این خاندان بزرگوار از افتخارات شهر دزفول محسوب میشوند.
آنچه مسلم است محلۀ بندار و گذر مقدمیون برای خصایص رفتاری اعراب در پناه دادن و حمایت از افراد و گرایش یافتگان به ایشان در این منطقه میتواند ملجأ و مأوای خوب و مناسبی برای اشخاص و افراد باشد. در این نقطه، احتمال حضور خانه و مزاری با عنوان عبید زاکانی است که نشان از رخدادی در پناه جستن و مسکن گزیدن و یا هدایت و رهبری اقشاری از مردم در کوتاهترین زمان ممکن توسط شخصیتی به نام عبید باشد. در این مکان، دو محلّه منسوب به شاعر بلند آوازه عبید زاکانی را نشان دادهاند که از کنه موضوع بیاطلاع هستیم: یکی خانهای است که سابق بر این محل تجمع اهل دل بود. با روشن کردن شمع، قرائت فاتحه، برگزاری جشن و شادکامی، آغشته کردن در و دیوار به حنا و تمسک جستن به انفاس قدسی فرزانهای که قشر علمای اعلام به ساحت مقدّس وجود او به دید احترام نگاه و سفارش میکردند. درست در سراشیبی تند گذر و ساباط صابئان بهسمت رودخانه منزلی محقر و کوچک در سمت راست گذر عابرین جلوهگری میکند که سابق بر این تا پیش از انقلاب افراد مطلع و غالب سالخوردگان در آنجا توقف میکردند و بر روح شاعری طنزپرداز و نکتهسنج فاتحه میخواندند. درِ ورودی کوتاه و براثر بالا آمدن مکرر سطح و راهپلّههای کف کوچه پایین رفته است. میراث فرهنگی نمای خانه را بازسازی کرده و پلاک ثبت میراث فرهنگی بر دیوار آن نصب است. این منزل خیلی پیشتر از اینها جزو اموال خانواده محمود ضیایی بهشمار میرفته است. به عادت گذشتگان این دیار که اموات بزرگان را در شبستان خانههای خودشان دفن میکردند نقل است که عبید مالک و ساکن اوّلیه این سرا بوده است. پس از مرگ در شبستان و یا دهلیز ورودی خانه خودش دفن شده است. شش قرن از این موضوع میگذرد. آخرین گفتهها پیرامون سنگ مزار عبید مربوط به اواسط عصر قاجار است. در ایامی که باران بهشدت میبارید و صدمات فراوانی بر خانهها، گذرگاهها و مسیرهای عبور عابرین وارد میشد. سنگ مزار عبید در محدوده همین مکان و اطراف آن مکشوف میگردد که از قضای روزگار، سنگ مزار شکسته میشود و مردم تکّههای شکستۀ مزار عالم و فاضل بزرگوار را به تبرک با خود میبرند. . در زمان تخریب مزار عبید، عالم فاضل حجتالاسلام سیّد صدرالدین ظهیرالاسلام همراه سیّد فاخر قاضی (از علمای مشهور شهر دزفول عصر قاجاریه) در منطقه حاضر و مردم را از چنین رفتارهایی نهی میکند.
شبستان منزل میرزایی، محل دفن عبیدزاکانی
نکته مهم در توجه به این محل اهتمام علما و فضلا به تکریم و حرمت نگه داشتن مکان و سفارش همگان به حفظ دستاوردهای برجامانده بوده است. دو عامل سبب شد تا در چند دهۀ اخیر این مهم کمرنگ شود: نخست وقوع انقلاب و رخداد جنگ و مهاجرت مردم شهر دزفول به سایر نقاط دور و نزدیک. دیگر توسعه رشد شهری در همۀ زمینهها و فاصله گرفتن ساکنین اوّلیه و بومی از بافت قدیم به سایر مکانها است. این دو عامل سبب شد تا این جایگاه ارزشمند در هالهای از فراموشی برود. در این میان با گذشت قریب به نیم قرن و علاوهبر آن وفات اکثر دانایان و پیشکسوتان، بسیاری از ارزشها در شناساندن اماکن کمرنگ و از اذهان پاک شد. خانوادههای متشخص و با اصالت دو مکان را برای محل مسکونی و مدفن عبید در نظر گرفتهاند: یکی از محلّها، شبستان آن محل دفن است و دیگر باغ و بستانی مفرحی که در حال حاضر ابعاد آن کوچک و بهغایت کم شده است. در فاصله کمتر از صد متری منزل مسکونی فعلی باغی موجود است که به گفتۀ معمرین، خاندان فنائی و استاد نصرالله نجاتعلی در کنار دیوار باغ مدفن عبید زاکانی بوده است. باغ مدفن عبید مانند باغ «گازر و باغ گودول» وسیع و سرسبز بوده است. تصاویر این مکانهای مفرح موجود است؛ اما امروز بهجز زمین خشک و لم یزرع و دلگیرکننده چیزی باقی نمانده است. باغ منسوب به مدفن عبید مملو از درختان متنوع و ازجمله کُنارستانی بوده است که در کمال زیبایی قرار داشته و بنابه گفتههای آخرین افراد و ازجمله قدیمیترین دادای (مامای محلّی) دزفولی با عمری فزون بر یکصدوبیست سال به نام «حج باغشاه» از این بوستان زیبا و بزرگ یاد کرده است. هر دو مکان مورد احترام است: چه آنجایی که نزد خواص، منزل و مدفن عبید قلمداد شده و چه باغ و دیواری که نزد بعضی خانوادهها و خاندانهای فاضل بهعنوان مدفن مورد تکریم و احترام ویژه است. مسلم آنچه بر ما پوشیده نیست گذشت شش قرن سببشده تا بسیاری از موقعیتها تغییر و دگرگون شود. نکته سنجیده و حائز اهمیت، توجه علمای اعلام و بزرگان از مجتهدین ادوار گذشته در اهتمام ورزیدن و شتافتن بر زیارت مزار و قرائت فاتحه و نیز برپایی مجلس شعرخوانی خصوصاً بیان اشعاری از دیوان این شاعر مردمی است. نقشههای برداشتشده از موقعیت مکانی محلّ دلالت بر انتخاب درست در تدفین عبید دارد. چه بسا او را در چند ده متری منزلش و متناسب با روحیه لطیف شاعر در باغ بستان کنار منزلش دفن کرده باشند تا در جریان مداوم رود و در آهنگ خوش آب یاد اشعار زیبای وی ساری و جاری شود.
جانمایی مزار عبید زاکانی[1]
در سراشیبی بندار صابئان و در مسیر منتهی حاشیه رودخانه، درست پس از انتهای ضلع غربی ساباط معروف به ساباط صابئان[2] تا کنارههای مشرف به رودخانه سه مکان نزد اهل معرفت، خواص و مردم با دیانت دزفول بهعنوان مزار عبید زاکانی مشهور و مورد توجه بوده است موقعیت جغرافیایی این مکان به دلیل قرارگیری در شیب دره مشهور به دره یا بندار صابئان در حرکت تند زمین خانههای این محل را بهصورت پلکانی درآورده است. در موسم بهار بارانهای سیلآسا و آبهای سطحی کوچههای بافت قدیم را به سمت این دره و بندار هدایت میکند و شدّت آن بهگونهای است که هرآنچه در مسیر خود باشد شسته و بهسمت رودخانه میکشد. این اتفاق باعث تخریب سطح زمین، ایجاد برشهای عمیق در دل مسیر و تخریب پی خانهها میشود. سابق بر این در قرون گذشته این منطقه مملو از باغستان و درختان میوه بوده است. آنچنانکه از طرف معمرین و از آن جمله خاندان روانبخش انصاری (که پیشتر بهآن اشاره شد) نقل شده است که مسیر محلّههای گذر خندق جلوی مسجد لبخندق (لوگنده) تا کناره رودخانه مملو از باغستان بوده است و از آخرین آثار موجود از آن طبیعت زیبا میتوان به باغ گازر، باغ گودول، و باغ موجود در ضلع غربی حمام «کناراُو» اشاره کرد. در این مسیر سه محل به نام مدفن عبیدزاکانی بین مردم و علیالخصوص علما معروف است که تا دهههای سی و چهل از 1300ش محلّ زیارت عامۀ مردم بوده است و در این زمان ادبا همچنان بر این معرفت مداومت داشتهاند.
منزل میرزائی
درست در ضلع غربی ساباط صابئان منزل قدیمی مشخص شده است که اداره میراث فرهنگی آن را ثبت ملی کرده است. بافت عمدۀ منازل مسکونی این منطقه از حیث نوع معماری سنتی دزفول جزو منازل تکامل یافته است که در طول قرون گذشته ساختار متفاوتی را به خود دیده است. خانههای این قسمت از شهر به دلیل مشرف بودن بر رودخانه، بهرهمندی از موقعیت جغرافیایی و صخرهای بودن زمین شهر دزفول در این قسمت که از نوع کونگرومرات است از گذشتههای بسیار دور تا عصر حاضر مستعد تعبیه اتاقهای شبیه غار اما دست کنده بشر بوده است. کهفهایی که در سینۀ دیوارهای صخرهای و اعماق زمین حفر و بهعنوان خانه و کاشانه مورد بهرهبرداری قرار میگرفت و هنوز بسیاری از این منازل سبک و سیاق خود را در این منطقه حفظ کردهاند. منزلی به نام میرزائی با پلاک استیلی ثبت ملی شده که درِ قدیمی آن مسدود و با کاهگل اندود شده است. سطح کوچه به مرور زمان بالا آمده است و قسمت درِ ورودی به منزل یادشده را پوشانده است؛ به طوریکه برای ورود و خروج به این منزل باید خم شد، تا دهۀ سی و چهل فضای اندکی از جلوی منزل بهصورت ایوانمانند بوده که هر دو طرف ایوان و حیاط صاحبان نذر و نیاز حنامالی میکردند. درست در همین قسمت زنان و کودکان جمع میشدند و به خواندن اشعار، دست زدن و هلهله کردن مشغول میشدند. ضمن شادی نُقل و شیرین، حلوا پخش میکردند. اضافه بر آن اهل دل بهصورت دستههای هفتهشت نفره در زیرزمین این منزل جمع و به شعرخوانی از دیوان عبید مشغول بودند. به این صورت یاد و خاطرۀ این شاعر بزرگ را گرامی میداشتند.
سنگ مزار عبید زاکانی
یکصد و اندی سال پیش در اواخر عهد قاجار سنگ مزار شکسته و تخریبشده عبیدزاکانی پیدا میشود و بنابه گفتۀ معمرین سنگ متلاشیشده را مردم برای تبرک میبرند. ظاهراً در زمستان آن سال در اثر شدّت باران سیل میآید. اگرچه این وضعیت طبیعی زمستان این دیار است و همهساله در سطح شهرستان بارشهای سیلآسا به مردم و کوچه و بازار خسارتهای زیادی وارد میکند. درست در چند ده متری منزل ثبت ملیشده میرزائی، کمی پایینتر از مسجد امیرالمؤمنین (یتیمه) سنگ مزار عبید براثر سیلاب از سطوح بالادست کنده و بهسمت پاییندست رانده میشود. در زمان تخریب مزار عبید، عالم فاضل حجتالاسلام سیّد صدرالدین ظهیرالاسلام همراه سیّد فاخر قاضی (از علمای مشهور شهر دزفول عصر قاجاریه) در منطقه حاضر و مردم را از چنین رفتارهایی نهی میکند. به نقل از گذشتگان مزار عبید زاکانی در جوار و چسبیده به دیوار باغی در حوالی خانهاش قرار داشته است و پیدا شدن مزار تخریبشده در جوار درختان کُناری در آن حوالی اتفاق افتاده است. اکنون پس از سالها با احداث المانی در مکان یادشده به پاسداشت نام و یاد عبید زاکانی و برای ارج نهادن به شخصیت شاعر مردمی فضایی احداث میکنند.
جمعی از شعرا و نویسندگان بههمراه استاد حکمت فر در بازدید از مدفن عبیدزاکانی
دیوار باغ
خانواده محترم فنائی که از دیرباز جزو خاندانهای اهل فضل و دانش شهرستان دزفول بودهاند و از تربیت شدگان علوم دینی حوزههای علمیه این دیار به شمار میآیند. این خانواده اعتقاد دارند بر اساس آنچه که از گذشتگان سینهبهسینه نقل شده است. مدفن عبید زاکانی در کنار دیوار باغی در همان حوالی قرار داشته که درحالحاضر اثری از آن باغ در آن منطقه هست. لغویشناس و نویسنده ارجمند جناب آقای نصرالله نجاتعلی نیز بر این نقلقول از طرف خاندان فنائی تأکید میکند؛ البته بنابه گفتۀ استاد حکمتفر از زمان فوت عبید تا به حال بیش از ششصد سال گذشته و هر باغی در آن حوالی نمیتواند ملاک تشخیص و تأیید مدفن عبید باشد؛ چراکه باغها در شش قرن گذشته رفتهرفته تخریب شده و جای خود را به ساختوساز منازل مسکونی داده است.
از استاد ارجمند جناب آقای احمد افشاریانزاده بهخاطر تلاش وافر و بیدریغ ایشان در شناسایی محل، نقلقولها، پرسشهای پیدرپی از اقشار و طبقات مختلف مردم بهمنظور مشخص کردن و جانمایی درست مزار عبید زاکانی تقدیر و تشکر ویژه به عمل میآید. در ادامه لازم میدانم به پاس قدرشناسی و سپاس از کارمند محترم میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری جناب آقای حمیدرضا طاهریان فرزند غلامرضا که در شناسایی مکانهای یادشده ما را راهنما و همراهی کردند تشکر ویژه به عمل آورد.
منابع
1. افشاریانزاده، احمد، 1398، گذری بر کوی و محلّههای دزفول، چاپ اوّل، دزفول: انتشارات پیام.
2. راجی، علی، 1382، تاریخ علما و روحانیت دزفول، جلد دوم، چاپ اوّل، قم: انتشارات زائر.
نویسنده: دکتر عبدالامیر مقدمنیا
ویراستار: فریده آرامیده
17اسفند1399
[1] مقالۀ « جانمایی مزار عبید زاکانی: منزل میرزائی، سنگ مزارعبید زاکانی و دیوار باغ» از استاد ارجمند احمد افشاریانزاده است
[2] صابئان پیروان حضرت یحییبنزکریا به مغتسله یا غسلدهندگان معروفاند. صابئان بر این باورند که تعمیددهنده حضرت عیسی، حضرت یحیی بوده است. در قرآن به ستارهپرستان مشهورند و ازآنجاییکه اعمال و رفتارهای اعتقادی دینی آنها با آب جاری رودخانهها پیوند دارد، غالباً در حاشیۀ رودهای دجله، فرات، کرخه، دز و کارون سکونت داشتهاند. آخرین تاریخ حضورشان در دزفول به دورۀ زعامت حضرت آیتالله حاج شیخ محمّدرضا معزی میرسد. این اقلیت قومی و دینی در چندین نقطه از شهر دزفول اماکنی به نام خود ثبت دارند؛ از آن جمله به میدان صابئان، بندار صابئان، گذر و ساباط صابئان، مسجد صابئان در محلّههای سرمیدان و علیمالک، غسلخانه صابئان در زیر پل قدیم اشاره کرد.
کتاب دو رکعت عشق بر مزار عبید زاکانی در دزفول ( قسمت سوم ) دکتر عبدالامیر مقدم نیا درج شده در هفته نامه رامهرمز شماره 138
http://www.sobhemellatnews.ir/fa/News/62530/