آخرین مطالب

نشست فعالیت انجمن شعر خوانی و نقد آثار ادبی در خوزستان. فرهنگی - اجتماعی - خوزستان - مقالات فرهنگی - شعر وادبیات

نشست فعالیت انجمن شعر خوانی و نقد آثار ادبی در خوزستان.

  بزرگنمایی:
دکتر داودرضا کاظمی دبیر انجمن نقد ادبی خوزستان: در واژه گزینی ها، شاعر می تواند هر انتخابی داشته باشد، اما توجه به فرم و ساختار، معنا و محتوا و از ظرافت‌ها و ظرفیت‌های بلاغی در این زمینه ضروری و راهگشاست.

دکتر داودرضا کاظمی دبیر انجمن نقد ادبی خوزستان: در واژه گزینی ها، شاعر می تواند هر انتخابی داشته باشد، اما توجه به فرم و ساختار، معنا و محتوا و از ظرافت‌ها و ظرفیت‌های بلاغی در این زمینه ضروری و راهگشاست.

به گزارش صبح ملت نیوز : نشست‌های شعرخوانی و نقد آثار در انجمن نقد ادبی خوزستان در ششمین سال فعالیت این انجمن به خاطر شرایط کرونایی همچنان به صورت مجازی برگزار می گردد. سیصد و پانزدهمین نشست این انجمن عصر یکشنبه 25 مهر 1400 برگزار شد که در این نشست شاعران آثار خود را ارائه کرده و منتقدان انجمن درباره آن به بحث و بررسی پرداختند. تعداد اعضای گروه مجازی انجمن نقد ادبی خوزستان در این نشست 197 نفر بود که از میان آنها شاعران و منتقدانی چون: دکتر داودرضا کاظمی، احمد تمیمی، سروش نزاهی، حجت صالحین، الهام صفوی، رویا حجاریان، کلثوم ستاوی، آرزو شمسایی، امید حمزه لوئی، نادیا حزباوی، سیده مریم مؤیدی و فرهان احمدی به ارائه اثر یا نقد سروده های شاعران همگروه پرداختند. برخی سروده ها و نقدهای صورت گرفته در این نشست به شرح ذیل هستند.

سروده اول:

آن سوی خورشید
لهجه ام را جا گذاشته ام
و سال هاست زنی بیگانه
به لهجه ی خودش
از زبان من
شعر می گوید
لهجه ی تاریکِ گنجشک ها
که عمری است
آسمان را ندیده اند
یا ابرهای دلتنگ
که نمی توانند ببارند
مسافرم
و می دانم روزی
جغدهای مهربان
لهجه ام را برایم پس می آورند
الهام صفوی

دکتر داودرضا کاظمی در نقد این شعر اعتقاد داشتند، رابطه میان گویش (لهجه) و زبان در این کوتاه سروده حسب حالی به خوبی و قاعده مند تبیین نشده اما استفاده از آن در برخی از سطرها اتفاقات خوب و شاعرانه ای را رقم زده است و اضافه کردند: «لهجه ی تاریکِ گنجشک ها/ که عمری است/ آسمان را ندیده اند»،- حسامیزی شکل گرفته در ترکیب «لهجه تاریک» و طبیعت گرایی در سراسر شعر، زیبا و قابل توجه است- اگر چه از ارزش این نقطه قوت در کنار برخی از سطرهای ضعیف مثل «ابرهای دلتنگ/ که نمی توانند ببارند»، اندکی کاسته می‌شود چرا که این وضعیت از انسجام فرمی ساختاری شعر می کاهد. چرایی گزینش جغد برای پس آوردن لهجه هم چندان گویا نیست. شاید مثلا اگر طوطی آمده بود بینامتنیت و تاویل بیشتری شکل می گرفت. طوطی برای این سروده نماد و رمزگان گویاترین است تا جغد. به قول حافظ: در پس آینه طوطی صفتم داشته‌اند/ آن چه استاد ازل گفت بگو می‌گویم. البته در واژه گزینی ها، شاعر می تواند هر انتخابی داشته باشد، اما توجه به فرم و ساختار، معنا و محتوا و از ظرافت‌ها و ظرفیت‌های بلاغی در این زمینه ضروری و راهگشاست.
احمد تمیمی در نقد این کوتاه سروده به ضعف فرم اشاره کرد و نوشت:
اولا از نظر ایجاز کاملا مشخص است که شاعر تامل مناسبی بر ویرایش سروده نداشته است. سه بار تکرار لهجه بدون آنکه دلیل مشخصی در سروده داشته باشد یا هر کدام از این تکرارها بر معنای این واژه بیافزاید نمونه واضح این بی توجهی است. از طرفی عبارت سستی مثل «ابرهای دلتنگ ...ببارند» نشان می دهد شاعر تامل مناسبی بر این سروده نداشته است. زیبایی این سروده در فضای عینی_ذهنی است مثل لهجه ی تاریک گنجشک ها؛
‏آرزو شمسایی اعتقاد داشت با حذف کلمات زاید (لهجه، خودش، از و من) می شود پیام را در عبارتی مختصر بیان کرد: «آن سوی خورشید/لهجه ام را جا گذاشته ام/و سالهاست زنی/به زبان بیگانه شعر می گوید»؛ دیگر شاعر و منتقد این نشست، سروش نزاهی به زبان پویا و به روز اما تصویر ضعیف شعر اشاره کرد و نوشت: ((متاسفانه در شروع شعر با یک ابهام سنگینی شروع می شود ولی تلاش شاعر در ادامه ی شعر در جهت رمز گشایی این ابهام ستودنی ست و تا حدودی هم یاری رسان بوده است))

سروده دوم:

در گوش هایم
جار می زنند
شمارش معکوس را
نزدیکتر می بینم
دور ها را
پاهایم
کودکی نوپا
اگر پای سومی
درمیان نبود
چه بسا
به یاد می آوردم
دویدن را
لهجه ی نامفهومم
اگرچه
شیرین می زند
اما
به انتهای تلخی
رسیده ام
لب گور
می بوسند
پاهایم را
بی نعلین
وارد گود میشوم
کلثومه ستاوی(هانے)

دکتر داودرضا کاظمی با ذکر این نکته که شاعر باید در پی کشف چنین روابط لفظی- معنایی در میان ابژه ها و مفاهیم باشد، افزود: مابقی سروده تکیه بر احساس و عاطفه دارد و تا حدودی ساده رقم خورده است. زیبایی این شعر را در کارکرد مجازی «پای سوم» که مجاز از عصای مجروحان یا معلولان با علاقه ماکان است دانست.
احمد تمیمی اعتقاد داشت این شعر از میانه آغاز می شود و حتی سطرهای پیشین کارکردی هم ندارند و می توانند حذف شوند. شعر در یک فضای استعاری شکل گرفته است و جان بخشی به پاها، رکن اصلی شعریت این کار است.
سروش نزاهی عقیده داشت علیرغم وجود تکنیک های مفهومی در این شعر، مفاهیم قابل پیش بینی هستند. این شاعر جوان اهوازی با اشاره به فرم ثابت تا انتهای شعر نوشت : « در شعر امروز بحث بر این است که ما در هیچ مولفه ای ثابت رفتار نکنیم و همین هم یکی از نقد های جدی و منطقی بر شعر کلاسیک ماست»


سروده سوم:

به چه کار می‌آید
                        شعر
اگر رها نباشی در آن.
بگو
گل‌های دامنت
سماع کنند
خاتون هرات!
وقتی
اینگونه می‌غرند
شیرهای پنجشیرت
رویا حجاریان

دکتر داودرضا کاظمی ضمن محترم شمردن محتوای این شعر، لحن و آهنگ شعر، را خطابه مانند و معانی را سرراست و شعاری دانست. این دانش آموخته دکترای ادبیات به برخی ضمایر حشو اشاره کرده و نوشت: برخی سطرها می توانست شکل بهتری بگیرد، مثلا: «با گل دامن/ سماع کن/ خاتون هرات» یا «سماع کن/ با گل دامن/ خاتون هرات» و ...، بهتر است که شاعر آنرا باز ویرایش و بازنویسی کند.
احمد تمیمی با ذکر این نکته که (( شعر از آنجا که شاعر نمی گوید شروع می شود: «با گل های دامت سماع کن خاتون هرات» )) اضافه کرد: (( وقتی مخاطب با چنین سطری روبرو شود می تواند وارد شعر شود و با شاعر همراه شود اما در این سروده شاعر بیشتر در حال گفتن و شعار دادن است تا نشان دادن. کار شاعر نشان دادن است و نشانه دادن تا مخاطب خود راه را بیابد و پیش رود))؛ سروش نزاهی شروع شعر را دلنوشته دانست اما اعتقاد داشت در بند دوم شاعر به شعر بر می گردد. نزاهی افزود: (( بند دوم شعر به نظر می رسد شعر را نجات میدهد؛ چون شاعر محترم در باب مفهوم از تکنیکی استفاده می کنند که بین یک موجود جان دار که انسان باشد و یک شئی بی جان که دامن است با جان بخشی به اشیا با رعایت اقتصاد کلام ادغام خوبی ایجاد می کنند که جان دار نبودن یکی از طرف مخاطب احساس نمی شود و این عدم احساس نشان از کیفیت ارائه تکنیک دارد و در پایان بندی هم ارتباط خوبی بین بند قبلی خود دارد البته با درصد کمتری از تصویر سازی چون ما در بند دوم یک برای گلها واژه ی سماع هم داریم که این هم یک انتخاب شاعرانه بود به هر روی بند اول می تواند حذف شود))

سروده چهارم:
پوستش را کشیده
تا به جوانی اش برگردد
اما با قلبی که سالهاست
از زندگی پا پس کشیده چکار کند
یا دستی که لرزیدنش تابستان را هم دلسرد کرده
یا
این مرگ دست و پاگیر
که دست ازسر زندگی برنمی دارد؟
به خانه سالمندان میرود
و برای الهه های بازنشسته ایی که تنهایی شان را به کفر نشسته اند
از زیبایی توحرف میزند

از زیبایی تو
تا معابد فراموش شده
به یاد بیاورند
مردی که تمام زندگی اش را کنار گذاشته بود
تا درکنار تو زندگی کند
حالا قلبش از کار افتاده
و هیچ سازمانی حقوق از کارافتادگی اش را متقبل نمی شود
با این همه
به خانه برمی گردد
و خودش در آغوش قاب عکس می اندازد
مردی که تمام فصول را مفصل
برای تو گریه کرده است.
امید حمزه لوئی

دکتر داودرضا کاظمی در نقد این شعر نوشت: شعر روایتمند است. احساس و عاطفه خوبی را منتقل می کند. جدال نابرابر انسان با دو مفهوم پیری و تنهایی را به تصویر کشیده و زلف آنرا به نوستالژی عشق گره زده است. شاعر اگر کمی جانب ایجاز را هم می گرفت بد نبود، اگر چه عاطفه سیال در شعر کمی اطناب آنرا تلطیف کرده است. کوشش شاعر در ایجاد شاعرانگی در سطرها قابل توجه است. مبالغه در سطر «دستی که لرزیدنش تابستان را هم دلسرد کرده» و کنایه «تنهایی را به کفر نشستن»، در کنار بازی های زبانی و تکرارهای موسیقی ساز «مرگ دست و پاگیر/ که دست از سر زندگی برنمی دارد» و «تمام فصول را مفصل گریه کردن» و ... بر غنای کار افزوده است. «درخواست حقوق از کار افتادگی برای قلبی از کار افتاده است»، طنز پنهان و پر احساسی دارد و در پیوند با درونمایه عاشقانه فراز پایانی شعر، به تقویت فرم انجامیده است.
عزت الله کیانی در نقد سروده امید حمزه لوئی نوشت: ((آنچه در دوسطر ابتدای شعر آمده، این روزها زیاد شنیده می شود با واژه ها و بیانی گاه متفاوت. ولی آنچه در این سروده به شعر رسیده است این دو عبارت است:
قلبی که از زندگی پا پس کشیده،
و
دستی که لرزیدنش تابستان را دلسرد کرده است
  بقیه ی سروده با متأثر کردن مخاطب، بخشی از نقش شعر را بازی می کند ولی برای این که کل سروده، ‌شعری یکدست بشود، نیاز است به بازنگری و توجه بیشتر شاعر.))؛ احمد تمیمی به طنزی لطیف در این سروده ی عاشقانه اجتماعی اشاره کرد که اگرچه عمیق نیست ولی استفاده از چنین زبان بی پیرایه ای برای شعر گفتن، راه رفتن بر طنابی باریک است که هر آن می تواند به سمت شعاری شدن یا سطحی شدن بلغزد. تمیمی افزود موسیقی خوب مبتنی بر واج آرایی از دیگر نکات مثبت این سروده است.
سروش نزاهی با ذکر این نکته که صحبت در باب این شعر به دلیل اینکه تجربه شاعر در تک تک کلمات زنده هست مختصر نیست. نزاهی همچنین پیشرفت امید حمزه لویی را ستود. حجت صالحی پیشنهادی برای پایان شعر داشت: (
*خودش را در قاب می اندازد*
بر تاویل و چند معنایی کار می افزاید ))

سروده پنجم:

تو غروبی که ننوشیده به جز سایه راه
هر زمان بودی و همسایه آن ابر سیاه
که فرو رفته در اندیشه ماه
گفتم از خاطره ای دور که می تازد و آزارش نیش
زخم پلکی ست در اندیشه خویش
بال پرواز سکوتی ست که می کارد کاه
من چه می گویم آه
جز تپش های کلامی که بریزد در خویش
واژه ها بی معنا
قدمت خانه به دوش
تا کجا می روی از خویش جدا
لحظه ای با من از این راه بیا
نادیا حزباوی

دکتر داودرضا کاظمی در مورد این سروده نوشتند: فرم بیرونی شعر نیمایی را خوب دریافته اید. بر موسیقی، وزن عروضی و قافیه در شعر نیمایی تسلط خوبی دارید. توجه به فرم بیرونی شما را از پرداختن به فرمت درونی بازداشته است. میان واژگان، عبارت ها و جمله ها، ارتباط چندان سازنده‌ای شکل نمی‌گیرد. برخی از عبارت ها و جمله های نارسا و ناگویا هستند. پراکندگی آنها فرم درونی را پراکنده ساخته است.

سروده ششم: دو کوتاه سروده

سروده اول: تقدیم به روح پاک نوجوان شیردل، علی لندی

درد کشید
آتش، سوخت
چرا یادش نبود، می تواند گلستان شود

سروده دوم:

بهار
رفت و درخت
خنده اش زمین افتاد
مثالِ خوابِ دو گنجشک
زیر باران
من ...
علی_سلیقه_زاده

دکتر داودرضا کاظمی در نقد این سروده ها به اهمیت قافیه‌در قالب نیمایی اشاره کرد و افزود: کوتاه سروده ی اول موضوعی قابل تحسین و ارزشمند دارد. شاعر سعی دارد با ایجاد پیوند میان حادثه دور و نزدیک، شخصیت رخداد تازه تر را به برجستگی برساند. در واقع ستایشی پنهان را رقم می‌زند. اما در ایجاد شگفتی، تکانه و یا هر شکل از کشف و شهودی که لازمه این دست از کوتاه سروده‌ هاست، توفیق چندانی نمی یابد. کوتاه سروده دوم که شعری نیمایی است، خوش آهنگ و خوش مضمون است. جانب وزن را به خوبی نگه داشته اما از قافیه غافل مانده است. شعر نیمایی بهتر است- به توصیه نیما که قافیه را استخوان بندی شعر می دانست- از ظرفیت قافیه بیشتر بهره ببرد. بهار، خنده درخت و خواب گنجشک در زیر باران، شعر را تاویل پذیر ساخته و البته بر غنای احساس و عاطفه در این کوتاه سروده افزوده است.؛ احمد تمیمی نوشت: (( در کوتاه سروده ی اول، «آتش، سوخت» آشنایی زدایی دارد اما این آشنایی زدایی با دیگر عناصر شعری همراه نشده است و شاعر همه چیز را خود می گوید و فرصت ورود به مخاطب نمی دهد.
کوتاه سروده دوم افتادن خنده ی بهار بر زمین تصویر زیبایی است. شاعر دو تصویر دور از هم را به هم پیوند داده است که ابهام را در شعر موجب شده است.))؛ در ادامه سروش نزاهی نوشت: (( در شعر دوم شاهد نگاه تازه به کلیشه های ادبیات هستیم که نقطه ی عطف کشف هم در کلمه ی خنده رخ می دهد و پارت دوم و بند دوم شعر با اینکه ارتباط عمیق مفهومی با بند اول ندارد ولی همین ابهام به شعر و جذب مخاطب کمک می کند))

سروده هفتم:
راز رنگها را می داند
پرنده ی حوض نقاشی
کلاغی را می شناسم
پیراهنْ سپید
در جنگ تن به تن
قابیل دیگری نشد
من اما قرنهاست
در پی سیب
از خواب درخت پریده ام
و
شکسته پا
ش
ک
س
ت
ه

کاش!
کسی پیدایم کند!
آرزو شمسایی

دکتر داودرضا کاظمی در نقد این سروده به لزوم دخل و تصرف شاعر در نمادها و رمزگان آشنا اشاره کرد و گفت: این شعر حسب حال انسان از قرون گذشته تا کنون است و تکیه بر نماد و رمزگان دارد. رنگ، پرنده حوض نقاشی، سیب، کلاغ و قابیل و ... در حوزه بینامتنیت، تاویل پذیری و تلمیح، گفته ها دارند، نکته در اینجاست که هر کدام از آنها در همان معنای آشنا و با همان قصه تکراری و با همان کار کرد در متن حضور دارند. دخل و تصرفی در آن‌ها نشده است، تنها کلاغ پیراهن سفید بر تن دارد، البته از کلاغ آشنایی زدایی شده اما این آشنایی زدایی آنچنان پرداخت نشده است. اما آشنایی زدایی زمانی پایان شعر به خوبی اتفاق افتاده، قرن ها در پی سیب بودن و پس از آن از خواب درخت بریدن، شاعران ترین فراز و البته حسن ختام خوبی برای این کوتاه سروده است.))
احمد تمیمی نوشت:
((این شعر مبتنی بر نماد است.اما نمادها با همان کارکردهای پیشین در شعر حضور دارند و این سبب می شود نتوانند کارکرد خوبی داشته باشند. شعر تصویری است، شاعر مستقیم گو نیست اما به دلیل اینکه نمادها با همان معنای آشنا آمده اند تاثیرگذاری خود را از دست داده اند.))
حجت صالحین سروده خانم شمسایی رابیشتر دارای معنای بیرون متنی دانست که هم می تواند به معنا سروده بیفزاید و هم می تواند به تکرار بینجامد. صالحین فرم شعر را نیازمند کار بیشتری دانست.
سروش نزاهی ارتباط بین واژه ها را در این سروده معنا ساز ندیده بود و نوشت: (( در مورد نوع نوشتار واژه شکسته باید عرض کنم که اگر انگیزه شاعر فعالیت در باب چگونه گفتن هست محل تحسین است ولی این رفتار در شعر در چگونه گفتن نمی گنجد چون ارائه تکنیک های پست مدرن در شعر نیاز به تمهیدها و مدیریت های دیگری هم در شعر دارد که مخاطب چیزی در شعر در این باب نمی بیند تا او را اقناع کند ))

سروده هشتم:
زندگی می خواهد از ما عمر ارزان، بیشتر
مرگ، اما می نویسد قیمت جان، بیشتر

در هیاهوی یکی، دل، داغ می بیند مدام
در قدوم دیگری، آرام و سامان، بیشتر

مرگ، با یک درد می آید به بالینم، ولی
زندگی با هر نفس، صد زخم پنهان، بیشتر

هرچه دل بستم، به آب و رنگ این منزل، دریغ
دیدمش در جای پایم خیل مهمان بیشتر

هر چه با مهر و وفا و عشق می بستم امید
زخم می زد بر نگاهم درد و عصیان، بیشتر

زندگی بازی بیرحمیست، بی جرم و گناه
هرکه کمتر دیده آلودست، تاوان بیشتر

رد پای مرگ بر این لحظه ها حک می شود
می‌گریزد جان از این ویرانه زندان، بیشتر

گفت ما در هر تپش با شوق آغاز آمدیم
من ولی از ابتدا مشتاق پایان، بیشتر

سیده مریم مؤیدی


دکتر داودرضا کاظمی اعتقاد داشت شاعر در مطلع غزل، دو مفهوم زندگی و مرگ را به چالش کشیده و سعی کرده با نگرشی متفاوت به آنها بنگرد، از این دو مفهوم آشنایی زدایی کند و روایتی متفاوت را ارائه دهد. در ادامه سعی کرده در حوزه‌ی استعاره های مفهومی برای هر کدام از این دو مفهوم تناظر هایی بیابد. تناظرها قدری پراکنده اند. گاهی نام نگاشت می‌آید اما از تناظرها خبری نیست. مثل وقتی که شاعر می گوید: «زندگی یک بازی است» چنین است. این پژوهشگر ادبیات معاصر افزود: امروز دیگر نمی‌توان از مفاهیم سخن گفت و به حوزه استعاره های مفهومی سر نزد. خواه ناخواه پای تناظرها، نگاشت ها و نام نگاشت ها به میان می‌آید. آگاهی شاعر از این مباحث موجب می‌شود تا به ویژه در حوزه ساختاری، موفق‌تر عمل کند.

سروده نهم:


کُنار غریب



کُناری بودم
پسینگاهی از راه رسیدند
خسته و بی رمق
در سایه سار من خوردند و خفتند
بیدار که شدند
مرا سنگی زدند و رفتند ...!

#فرهان -احمدی

دکتر داودرضا کاظمی با اشاره به اینکه شاعرانگی در این کوتاه سروده در این است که شاعر از زبان درختی سخن می گوید، افزود: مابقی سروده تنها در حوزه معنامندی به معنا رسانی موفق بوده و نگاهی تازه یا حرف تازه ای در پی نداشته است. البته این درخت را می‌توان رمزگانی دانست و در تاویل متن و پر بینامتنیت تشبیه یا تمثیل، مصداق های دیگری برای آن قائل شد، اما در این صورت هم منطق شعر، منطقی عادیست. بد نبود اگر شاعر روابط علی و معلولی جاری در متن را دیگر گونه رقم می‌زد.
الهام صفوی نوشت: (( اندیشه و تخیل زیباست ولی شاعر همه چیز را گفته و فرصتی برای کشف مخاطب نگذاشته است))

پایان


نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield

lastnews

پاکستان: هیچ نظامی یا غیرنظامی ایرانی هدف قرار نگرفتند

رئیس‌جمهور در دیدار اقشار و منتخبین شهرستان فیروزکوه: دولت به دنبال اولویت‌بندی کمبودها و مشکلات و سپس حل آن‌هاست

پیام مهدی طارمی برای مردم فلسطین

امیرعبداللهیان: هیچ تعارفی با طرف‌های تروریستی در پاکستان و عراق نداریم

اقدام دولت برای حمایت از مستمری‌بگیران

بهره‌مندی هنرستانیها از یک ماه کسری خدمت «سربازی»

یارانه یک میلیونی برای کودکان دارای اختلال رشد 5 دهک اول/ارزیابی 3 ماهه وضعیت رشد کودکان

وزیر دفاع : روسیه باید موضوع تمامیت ارضی ایران را رعایت کند

پالایشگاه‌های چینی برای خرید نفت ارزان راه افتادند

بازار سرمایه و کنترل تورم و نقدینگی و رشد تولید به قلم دکتر جواد درواری

تدوین تله فیلم *خط قرمز*به تهیه کنندگی عباس جاهد در استان اردبیل به پایان رسید

توافق نهایی با هند برای توسعه بندر چابهار

گزارش شرکت مالک نفت‌کش توقیف‌شده آمریکایی از وضع سلامتی گروه کارکنان آن در ایران

در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با وزیر خارجه هند امیرعبداللهیان اعلام کرد: هشدار ایران به آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی

از سرگیری مرمت پل‌بند تاریخی لشکر شوشتر

امیرعبداللهیان: محاسبه رژیم اسراییل در مورد حماس غلط بود/ به نیروهای مقاومت دستور نمی‌دهیم

مرگ دانشمند ایرانی در یک حادثه

ثبت بالاترین مقدار تولید نفت ایران پس از تحریم‌ها

حذف یارانه تعدادی از یارانه بگیران در دی ماه/ ماجرا چیست؟

تراکتور به دور از حواشی به سمت موفقیت

مصرف سرانه نان در کشور سالی 170 کیلوگرم؛ نان ناسالم چه بلایی سر بدن می‌آورد؟

ویتامین‌ها از طریق مکمل‌ها تأمین نمی‌شوند

ابطال شرط سنی ورود به دانشگاه فرهنگیان از سوی دیوان عدالت اداری

ارتش آمریکا: 16 نقطه یمن را هدف قرار دادیم

آیا شما یک آدم سمّی هستید

واکاوی یک تراژدی / نابغه ای در لجنزار

آغاز جلسه دادگاه لاهه برای پرونده نسل‌کشی رژیم صهیونیستی در غزه

ارتش یک نفتکش آمریکایی را در دریای عمان توقیف کرد

همدان پایتخت گردشگری آسیا شد

مدیرعامل مرکز مبادله طلا و ارز خبر داد تخصیص اسکناس کشور مبدأ به مسافران تا عید نوروز

طرح آمریکا برای منطقه «بعد از جنگ غزه» با همکاری عربستان

فرصت 2 ماهه بانک مرکزی برای کاهش رشد پایه پولی و نقدینگی

اولین نشست کمیته فلسطین APA رئیس پارلمان کشورهای عربی: ساکنان در برابر جنایات رژیم صهیونیستی شریک جرم هستند

استارت پروژه «نبیل باهویی ٢» با حضور برانکو

وزیر کشور: انفجار تروریستی در کرمان خارج از رینگ حفاظتی مراسم بود

ادغام تعرفه رای دو انتخابات 1402

211 شیء تاریخی ایران در چین

طرح جامع مدیریت دریاچه نمک به تصویب رسید مخبر: دولت با جدیت به دنبال حل مشکلات حمل و نقل عمومی است

رهبر انقلاب در دیدار هزاران نفر از مردم قم: دشمن سیاست «بیرون کشاندن مردم ایران از صحنه» را پیگیری می‌کند

تعلیق از خدمت 4 کارمند شهرداری دزفول

آخرین وضعیت ثبت‌نام در کاروان‌های حج

استفاده از معلم آقا در دبیرستان‌های دخترانه؛ نیازمند مجوز/ تعیین تکلیف مدیران زن مدارس پسرانه

ماجرای ارسال پیامک برای متقاضیان شیرخشک

دبیر هیات بادبانی استان هرمزگان: گسترش گردشگری ورزش‌های دریایی در هرمزگان یک ضرورت است

آغاز دور جدید گرانفروشی بلیت هواپیما؛ بلیت هواپیما به نرخ مصوب نیست

قوه قضاییه: حکم بخش دوم پرونده هواپیمای اوکراینی صادر شد/ متهم ردیف اول بازداشت است

کشف شیشه و هیروئین از یک خودروی سواری در هندیجان

بارورسازی ابر‌ها برای کشوری وسیع همچون ایران اجرایی و عملی نیست

کنعانی: مسئله دریای سرخ معلول است؛ علت نیست/ تدوین سند همکاری با روسیه در گام‌های نهایی است

اختلاف نظر درباره بدهی 100 میلیارد دلاری