بزرگنمایی:
زمین مهد انسان است ، گاهواره ای ، که اندک اندک در آن بزرگ می شود ، پای رفتن پیدا می کند. در این رفتن ها است که خطا زاده می شود ، تبدیل به گناه می شود و انسان ، دست و پا بسته ، اسیر خود می شود .
انسان از هر اسارتی نجات پیدا می کند ، جز اسارت خود ، که تمامی ندارد ؛ گاهی همه ی عمر در بند آن می ماند و کم کم آزادی را فراموش می کند.
یادداشت/
✍️مهری کیانوش راد
زمین مهد انسان است ، گاهواره ای ، که اندک اندک در آن بزرگ می شود ، پای رفتن پیدا می کند. در این رفتن ها است که خطا زاده می شود ، تبدیل به گناه می شود و انسان ، دست و پا بسته ، اسیر خود می شود .
انسان از هر اسارتی نجات پیدا می کند ، جز اسارت خود ، که تمامی ندارد ؛ گاهی همه ی عمر در بند آن می ماند و کم کم آزادی را فراموش می کند.
گاهی انسان های رها شده از بند ، مبشر آزادی ما ، بندیان روزگار می شوند .
علی (ع) ، ابو تراب که پدر خاک است ، دست به سوی در بند مانده ی خاک دراز می کند ؛ تا برای او تجربه ی آزادی را آسان کند.
نهج البلاغه حبل المتین اوست ، خانه ی ورع را ، پناهگاه انسانِ در بندْ ، معرفی می کند ؛ تا در آن پناه گیرد و رهایی بیاموزد:
«لا مَعقَل اَحسنُ من الوَرَع»
«پناهگاهی بهتر از ورع نیست»
تقوا و ورع از واژه هایی هستند که در معنا به ظاهر نزدیک ؛اما در عرفان و کلام علی علیه السلام ، هر کدام جایگاه خاص خود را پیدا می کنند .
#تقوا از وقی ، داشتن ترمزی درونی ، سپری محافظ ، که از خطای انسان جلوگیری می کند .
در تفکر قرآنی ، تقوا ، مقدم بر دین داری و مسلمانی است ، تا به جایی که خداوند در سوره بقره ، هدایت قرآنی را مخصوص کسانی می داند که متقی باشند، کسانی که با فطرت سالم خوددر برابر زشتی ها مقاومت کرده و آلوده نمی شوند.
پاکی نهاد ، پذیرش این گونه افراد را در برابر پیام هدایت میسّر ، و آنان را در مسیر هدایت و کمال قرار می دهد .
«ذالک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین .»
در تفکر قرآنی نمی شود مومن بود و تقوا نداشت ، در همه ی مراحل ایمان ، تقوا همراه با انسان خواهد بود ، البته با شدت و ضعفی که مراتب کمالی انسان را مشخص می کند.
«و تزوّدوا فانّ خیرالزّادالتقوی»
اگر تقوا یا ترمز درونی انسان، سالم نباشد ، گناه سراانجام ، از خط قرمز گذشته و بعد با توبه ، باید بار گناه خود را بر زمین گذاشت و بار گناه بر زمین گذاشته نمی شود ، جز با عذر و پذیرش خطا ، در برابر خالق و گاه اظهار پشیمانی در برابر مردم ، و بعد از این تطهیر ، در مسیر حق قرار گرفتن.
ملازمت تقوا با ایمان بیانگر این مهم است ، که ایمان انسان در متن زندگی اجتماعی محک زده می شود .
رویدادهای طبیعی می توانند پرده از درون انسان بردارند و خود طبیعی او را آشکار کنند.
دوری از زندگی اجتماعی و به ظاهر پاک ماندن ،هنر نمی باشد.
علی (ع) در حکمت 201 ، ویژگی های خاصی را برای اهل تقوا ذکر و پله ی بالاتری از کمال انسان را به نمایش می گذارد .
در مقامات معنوی آمده است:
«وَرِع ، صاحب ورع را گویند ؛ کسی که از معاصی دور و از شبهات از ترس وقوع در محرمات پرهیز نماید.»
انسان متقی در برابر گناه ترمز کرده و آن عمل را انجام نمی دهد؛ اما کسی که اهل ورع باشد ، حتی اگر احتمال گناه را بدهد، یا درستی پدیده ای برایش به اثبات نرسد ، به اصطلاح از امور شبهات باشد، از ارتکاب آن خودداری می کند .
اصطلاحاً به اموری که گناه بودن ، غیر اخلاقی بودن و ... اثبات نشده باشد ؛ اما درصدی احتمال نادرست بودن را داشته باشند ، امور شبه ناک می گویند ، اهل ورع از اعمال شبه ناک دوری می کند.
از پرتگاه های پرخطر گناه ، امور مالی هستند .
در قرآن ، آیه 28 انفال ، مال و فرزند ، فتنه و پرتگاه راست آزمایی ایمان انسان معرفی می شود.
علی(ع) در خطبه 129 ( فی ذکر المکاییل و الموازین ) به نمونه ای از ورع در امور مالی اشاره دارند:
«و این المتورعونَ فی مکاسبهم و المتنزهون فی مذاهبهم ؟
کجا هستند؛ اهل ورع در معامله های مالی و کسب و کار خود ؟
کجا هستند ؛ اهل ورع در کردار و روش خود ؟
دقت اهل ورع آنان را در پله ی بالاتری از کمال قرار می دهد؛
به همین دلیل در کلام علی علیه السلام ، ورع پناهگاهی اطمینان بخش برای انسان است ، تا سلامت روح و جسم او را تضمین کند .
چرا سلامت جسم ؟
سلامتی جسم در گرو سلامت روح است ،
هیچ انسان عاقلی ، اگر احتمال مرگ آور بودن شربتی را بدهد ، به دلیل ترس از مرگ نخواهد خورد ؛ اما اندوه بر انسانی که روح خود را در معرض هزار شبهه قرار داده و از نابودی آن اندوهی ندارد .
چرا باید اهل ورع بود؟
اهل ورع ، آگاهانه از سقوط اخلاقی خود، جلوگیری می کند ، می داند که با احتمال هر خطای کوچکِ آگاهانه و تحقق آن ، باید در آن لحظه و در آینده ، شاهد هزاران مشکل برای خود و دیگران باشد .
اهل ورع ویژگی هایی دارد :
از سخنی که احتمال ناروا بودن آن را دارد ، خودداری می کند.
از پندار و گمانی که اطمینان به درستی آن ندارد ، دوری می کند.
از مال و ثروتی که احتمال حرام بودن آن را دارد ، پرهیز می کند .
از عهد و پیمانی که احتمال عدم انجام آن را می دهد ، پرهیز می کند .
سخنان نادرست را حقیقت جلوه نخواهد داد .
و هزاران احتمال دیگر که می توانند انسان ساز باشند یا ویرانگر .
#حالا ما از کدام دسته هستیم ؟ بی محابا شُبَهات را انجام می دهیم یا با حبل المتین علی (ع) از چاه غفلت دوری می کنیم ؟
بهمن 1400