بزرگنمایی:
کتاب «به کودکی که هرگز زاده نشد» توسط اوریانا فالاچی به رشته ی تحریر در آمده است.
🔴معرفی کتاب
«به کودکی که هرگز زاده نشد»
🔹 نویسنده: اوریانا فالاچی
🔹مترجم: دکتر حسن نامجو
🔹 انتشارات: ایرمان
🔹 صفحات: 96
🔹 درباره ی کتاب:
راوی این داستان زن جوانی است که در قالب یک نامه با جنینی که در رحم خود باردار است، صحبت می کند و او را از مشکلات و مصیبت های دنیا آگاه می سازد و بسیار پر محتوا ست. این کتاب بینظیر در بیستوهفت کشور جهان ترجمه و فروخته شد و به موفقیت فوقالعادهای دست یافت.
🔹برش هایی از متن کتاب:
_ اگر از اولین موجودی که به او آدم می گویند،پرسیده بودند می خواهی به دنیا بیایی یا نه؟ می گفت: نه. ولی هیچ کس از او نپرسیده و او به دنیا آمده ، زندگی کرده و بعد از این که آدمها ی دیگری را که باز هیچ کس از آنها نپرسیده آیا می خواهید زندگی کنید یا نه را به دنیا آورده ، مرده است. به هر حال هزاران سال است که این روال ادامه دارد. احتمالا اگر این کار اجباری نبود، ما هم حالا زنده نبودیم.(صفحه ی 10)
_ مادرم معتقد است: بچه اگر دختر باشد بیچاره می شود. ولی من با نظرش مخالفم. وقتی خیلی ناراحت است و دلش گرفته می گوید: آه، ای کاش من مرد به دنیا می آمدم. چون دنیا به وسیله ی مردها و به خاطر مردها ساخته شده است. اما به نظر من مردها ریشه های قدیمی ظلم و ستم را در خودشان دارند. آنها برای توجیه کردن خودشان داستانی ساخته اند، که می گوید اولین موجودی که به وجود آمده زن نبوده، او مردی بوده به نام آدم و بعداً زنی به اسم حوا به وجود آمده تا آدم را از تنهایی درآورد. (صفحه ی 12)
_ آدم ها وقتی توی خطر هستند ، پست می شوند وقتی که از خطر بیرون رفتند دوباره خودشان می شوند. هیچ وقت موقع بروز خطر خودت را گم نکن حتی اگر ترس تمام وجودت را پر کرده باشد. همین به دنیا آمدن یک خطر بزرگ دارد و آن خطر پشیمان شدن از به دنیا آمدن است.(صفحه ی 14)
_در این دنیا هر کس که می تواند ، دیگری را آزار می دهد ، فرزندم. اگر تو این طور نباشی، نابود می شوی. وقتی می گویند همیشه خوبترین ها زودتر از بین می روند، تو باور نکن. بعضی وقتها این هایی که زودتر از بین می روند ضعیف ترین ها هستند، نه خوبترین ها. (صفحه ی38)
🔹معرفی نویسنده:
اوریانا فالاچی روزنامهنگار، رماننویس و مورخ زبردست، 29 ژوین 1930 قبل از شروع جنگ جهانی دوم در فلورانس در ایتالیا متولد شد. فالاچی 9 ساله بود که شروع به نوشتن داستانهای کوتاه کرد ولی به گفتهی خودش این داستانها بچگانه بودند. فالاچی فعالیت روزنامهنگاری را در نوجوانی آغاز کرد و سال 1946 خبرنگار ویژهی یک روزنامهی ایتالیایی شد.
او همزمان با شروع جنگ، وارد دانشکدهی پزشکی در دانشگاه فلورانس شد ولی خیلی زود متوجه شد که تحصیل چیزی نیست که به آن علاقه داشته باشد بنابرین تصمیم گرفت راه عموی پدرش را دنبال کند و روزنامهنگاری را امتحان کند. از سال 1967 او بهعنوان خبرنگار جنگی در ویتنام، هند و پاکستان کار کرد.
اوریانا فالاچی تحلیلگر سیاسی نبود بلکه داستاننویس، نویسنده و گزارشگر جنگ بود. اوریانا فالاچی در صحبتهایش دربارهی سیاست اغلب سؤالهای خوب و درستی را مطرح میکرد. او از آن دسته نویسندههایی است که بسیار روان و ساده مینویسد. فالاچی اوایل دههی 1960، بهعنوان خبرنگار ویژه به اروپا رفت و آمد داشت و سال 1964 مجموعهای از نوشتههایش با عنوان «جنس ضعیف» منتشر شد.
اوریانا فالاچی از مصاحبه با صاحبان قدرت لذت میبرد و به گفتهی منتقدان، او بدون ترس و اغلب بیپروا سران دولتها و رهبران انقلابی را دربارهی ایدولوژیها و تاکتیکهایشان به چالش میکشید. اوریانا اواخر دههی 1960 و 1970 برای مصاحبههای پرشور خود به شهرت رسید. او در همان سالهای اول انقلاب با امام خمینی هم مصاحبهای جنجالی داشت و در این مصاحبه سؤالاتی اساسی دربارهی انقلاب و رویکردهای فکری جمهوری اسلامی از ایشان پرسید.
اوریانا فالاچی، 15 سپتامبر سال 2006 در بیمارستانی در زادگاهش فلورانس، بر اثر سرطان درگذشت.
🔹برخی از آثار:
_ کتاب هفت گناه هالیوود (1958)
_ سفر حول زن (1961)
_ پنه لوپه به جنگ میرود (1962)
_جنس ضعیف (1961)
_اگر خورشید بمیرد (1965)
_ زندگی جنگ و دیگر هیچ (1969)
_نامه به کودکی که هرگز زاده نشد (1975)
_مصاحبه با تاریخ (1976)
_یک مرد (1979)
_کتاب خشم و غرور (2001).
🔹 جوایز:
فالاچی در پی سالها فعالیت حرفهای خود، موفق به دریافت جوایز معتبر بسیاری از جمله: مدال طلای تلاش فرهنگی برلوسکونی، جایزه آمبرگنو درو؛ معتبرترین جایزه شهر میلان، جایزه آنی تیلور مرکز مطالعات فرهنگ عامه نیویورک و… شد. او همچنین یک بار کاندیدای دریافت جایزه نوبل ادبیات گشت.
تهیه و تنظیم: مریم کاظم پور