باد ،با رقص دخترک در میان باغ همراه شد و لحظه ای بعد با او به سمت خانه دوید تا از در نیمه باز ،پسر بهاالولد بزرگ را ببیند .
شاید چشمان هیچ یک از درختان باغ ،حتی حوض فیروزه ای ،فرشته هایی را ندیده بودند که هر صبح به آن خانه می آمدند و تا شب ،چشم انتظار تولد کودک می ماندند ،اما باد ،هم فرشتگان زیبا را دیده بود و هم نام کودک را از لبان آنها شنیده بود .
-
يکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۹ - ۰۰:۱۴:۰۷
-
۱۴ بازدید