کارکردهای مهم و مفید خواندن رمان و داستان در قلمرو اخلاق
ادبیات و اخلاق یادداشتی از الف - سرافراز
فرهنگی - اجتماعی
بزرگنمایی:
ز علوم رایجی که می تواند نقشی سازنده در تقویت رفتار اخلاقی داشته باشد ادبیات بخصوص رمان ها و داستان های ژرف و آموزنده است .
یکی از کارکردهای مهم و مفید خواندن رمان و داستان را بدرستی در قلمرو اخلاقی زیستن و تقویت حس همدلی تلقی و تصور کرده اند .
از علوم رایجی که می تواند نقشی سازنده در تقویت رفتار اخلاقی داشته باشد ادبیات بخصوص رمان ها و داستان های ژرف و آموزنده است .
یکی از کارکردهای مهم و مفید خواندن رمان و داستان را بدرستی در قلمرو اخلاقی زیستن و تقویت حس همدلی تلقی و تصور کرده اند .
اما علت و چرایی این تاثیر در قابلیتی است که رمان ها در تقویت تخیل انسان دارند و هرچه قدرت تخیل آدمی افزایش پیدا کند بیشتر می تواند خود را جای دیگری قرار بدهد ، محبت به دیگری در گرو درک محنت دیگری است که این درک از رهگذر تخیل قوی و هم ذات پنداری حاصل می شود .
ظاهرا خانم سیمون وی فیلسوف و عارف فرانسوی اولین بار به این مسئله توجه کرد که اگر قدرت تخیل قوی نداشته باشیم نمی توانیم اخلاقی زندگی کنیم .
انسان هرگاه بتواند از طریق نیروی تخیل خود زیر پوست دیگری برود و جهان را از چشم او نگاه کند هم درد و رنج او را بهتر دریافت می کند و هم موقعیت بودگی او را دقیق تر درک می کند .
در واقع فاصله ی ذهنی و روانی انسان ها در این سیاق بسیار کم و کمینه می شود و نوعی همدلی و همبستگی عاطفی و روانی را بوجود خواهد آورد .
یعنی انسان به روانی و فراوانی قادر خواهد بود که خودش را جای انسان فقیر ، ناتوان ، نیازمند ، قاتل ، بیمار ، گرفتار ، مستاجر ، بدهکار ، زن ، مرد و هر دیگری انسانی بگذارد و زندگی را از منظر او ببیند ، اینجاست که تحقق اصول اخلاقی مانند گذشت و بخشش و شفقت و نیکخواهی با دشواری بسیار کمتری همراه می شود و درد و رنج غیر لازمی بر دیگری تحمیل نکند .
بنابراین خواندن ادبیات بخصوص رمان های عمیق و درخشان ، قوه و قابلیت تخیل انسان را قوی و فعال می کند و آدمی را در موقعیت فرد قهرمان یا فرد قربانی قرار می دهد و از رهگذر این هم ذات پنداری احساس همدردی او را بیدار می کند و این حس همدردی و همدلی حساسیت اخلاقی را تقویت و توسعه می دهد .
البته واضح است که همدلی و هم ذات پنداری شرط لازم زیست اخلاقی است نه شرط کافی !
اما برای تایید و تحکیم مدعا به نظرم ماجرای محاکمه آیشمن در اورشلیم بسیار شنیدنی است .
روایت هاناآرنت از محاکمه ی آیشمن در کتاب ارزشمند آیشمن در اورشلیم بخوبی نشان می دهد که مهمترین مشکل آیشمن در جنایت و کشتار انسانی در رژیم توتالیتر هیتلر این بوده که نمی توانسته خود را جای دیگران قرار بدهد ، زیرا بررسی و تحلیلی که آرنت از شخصیت آیشمن داشته بیانگر این واقعیت است که هیچ ضعفی در کردار او نبوده بلکه یک شهروند قانون مدار و خانواده دوست مطلوب بوده است اما به دلیل فقر قدرت تخیل و هم ذات پنداری با دیگران به سادگی و صرافت هزاران انسان را به کام مرگ فرستاده و نه تنها از کار خویش احساس ناراحتی و ندامت نمی کرده بلکه وقتی دچار عذاب وجدان می شده که دستور های دریافتی را برای کشتن انبوه مرد ، زن و کودک اجرا نمی کرد ، هانا آرنت فیلسوف آلمانی در کتاب خود توضیح می دهد که چگونه آدولف آیشمن به عنوان یک انسان عادی و معمولی مثل آب خوردن ششصد هزار یهودی را سوزانده و بزرگترین جنایت علیه بشریت را انجام داده است .
باری مطالعه و خوانش هر کتاب رمان ، شعر و داستانی که بتواند قوه خیال و تخیل ما را افزایش و پرورش دهد برای تقویت همدلی و یک راه مهم اخلاقی زیستن باید با اشتیاق بدست گرفت .
/انتهای پیام
پایگاه خبری صبح ملت
یکشنبه 30 مرداد 401
سردبیر - مریم مفتوح
- يکشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۶:۳۹:۳۲
- منبع: پایگاه خبری صبح ملت