در گفتگو با دکتر نجف هدایت پژوهشگر و استاد دانشگاه مطرح شد/ درسی که باید از کشور چین آموخت
چین چگونه توانست از چالشهای پیش روی کشورش در دهه های گذشته به رشد و شکوفایی برسد
اقتصادی - سیاسی - اجتماعی
بزرگنمایی:
چینیها در دوره زمامداری مائو تسه تانگ و نخست وزیرش چو ئن لای نیز پیشرفت را در گروه تصمیم گیری متمرکز دولتی میدیدند . تا اینکه دان ژا پینگ و همراهانِ هم اندیشِ وی متوجه پیامد های نامطلوب و گرانبار انقلاب فرهنگی در کشورشان گردیدند و با توسل بخرد جمعی و جایگزینی رویکردی هوشمندانه توانستند کشورشان را در مسیری بمراتب بهتر برای رسیدن به شکوفایی پایدار قرار دهند! آنان با یک `چرخش تاریخ ساز در نگاه و نگرش` (paradigm shift) توانستند مرزهایشان را برای داد و ستد های سودمند با جهان و دسترسی به `بازار های نهفته` (potential markets ) باز نمایند !
گفتگو/
راهکارهای برون رفت ازچالشهای پیش روی ایران چیست وچگونه می توان از رویکرد کشور چین در این زمینه بهره برد؟
پایگاه خبری صبح ملت گفتگوی مفصلی با دکتر نجف هدایت پژوهشگر و استاد دانشگاه پیرامون "ارزیابی چالشهای پیش روی امروز ایران ، علل و راهکار برون رفت از این چالشها با استفاده از تجارب کشور چین " ترتیب داده است که خلاصه ی این گفتگو تقدیم می گردد.
لازم به ذکر است که این گفتگو در تاریخ اردیبهشت ماه سال جاری انجام گرفته است./
🔸دغدغه مندان آگاه و خواهان میهنی آباد و توسعه یافته چاره ای بجز نگاه ژرف و انتقادی به کارکرد دولت هایشان ندارند! کانون توجه آنان باید همواره روی چگونگی مدیریت پولی و مالی دولت در کشور باشد!
🔸ایران اکنون با چالش هایی کم پیشینه روبرو شده است که ریشه بیشتر آنها را باید در دخالت های غیره کارشناسانه کارگزاران دولت و نهادهای دولتی جستجو نمود!
🔸 حکومت چاره ای ندارد مگر اینکه کلیدی بودن نقش و سهم چند جانبه مردم را در مدیریت کشور بپذیرد. چنین رویکردی تاثیر زیادی بر شتاب دادن به روند رشد و شکوفایی خواهد داشت. زیرا اقشار گونه گون مردمی نیز بنوبه خویش تلاش های پر مخاطره کارآفرینیشان را برای بهبود بهره وری از امکانات محدود موجود افزایش خواهند داد. نقشی که مردم میتوانند در این راستا بازی نمایند حاشا از عهده دولت ها هر چند هم نیرومند برآید !
🔸 رونق و شکوفایی در حوزه اقتصادی بدون برنامه ریزی های نظام مند ، افزایش انگیزش و تامین امنیت برای سرمایه گذاری های نرم و سخت اگر از عهده دولت ها بر می آمد که وضعیت خودرو سازان میهنی باید نخست پایدار و سپس با کره جنوبی ، ژاپن و جهان پیشرفته قابل رقابت می بود! اینها بخشی از واقعیتی هایی بوده که باید فارغ از تعصب های مسلک-گرایانه و رویکرد های دانش ستیز ملکه ذهن تصمیم سازان کلان قرار گیرند!
🔸 چنانچه نهاد های سخت قدرت متوجه شیوه های ناکارآمد و زیانبار سیستم های تصمیم گیری متمرکز (centralised decision making) برای مدیریت منابع راهبردی کشور شده باشند و به اشتباهات پیشین خود در نحوه مدیریت کل خود پی برده باشند شاید جای اندکی امیدواری برای برون رفت از دور تسلسل باطل باشد!
🔸 چرا باید برغم اصرار و ابرام روی پیاده سازی برنامه های بی خاصیت و زیانبار آزمون شده ، به گشایش افق هایی روشنتر در آینده کشور امیدوار بود؟
ببینید چینیها در دوره زمامداری مائو تسه تانگ و نخست وزیرش چو ئن لای نیز پیشرفت را در گروه تصمیم گیری متمرکز دولتی میدیدند . تا اینکه دان ژا پینگ و همراهانِ هم اندیشِ وی متوجه پیامد های نامطلوب و گرانبار انقلاب فرهنگی در کشورشان گردیدند و با توسل بخرد جمعی و جایگزینی رویکردی هوشمندانه توانستند کشورشان را در مسیری بمراتب بهتر برای رسیدن به شکوفایی پایدار قرار دهند! آنان با یک "چرخش تاریخ ساز در نگاه و نگرش" (paradigm shift) توانستند مرزهایشان را برای داد و ستد های سودمند با جهان و دسترسی به "بازار های نهفته" (potential markets ) باز نمایند !
آن دسته از کهنه کاران سیاسی در چین آنزمان، آنچنان گام های هوشمندانه ای برداشتند تا بزعمشان بستر ها برای بهره برداری بهینه از خدمات کارشناسانه اندیشمندانی توانا، شجاع و واقع گرا (pragmatist) در کشور فراهم گردد . آنان نیک آگاه بودند که با پذیرش واقعیت های اقتصادی و سیاسی، خواهند توانست سهم دلخواهی از یک بازرگانی جهان را برای کشورشان بارمغان بیاورند!
نتیجه آن دیدگاه های آینده نگر ، اندیشیدن یک چارچوب عملگرا (نقشه راه) بود که از آن بنام منشور هشت گانه یاد نمودند و برایشان چیزی بسان "ده فرمان " آرمانی مسیحیان تلقی می گردید.
🔸 برداشتن گام های خردمندانه چینی های پسا مائو تسه تانگ را باید بمثابه آغاز پایان دوگماتیسم مسک گرایی در کشورشان بر شمرد !
🔸 این گام ها نشانگر شجاعت زمامداران پیرو نظریه سیستم های بسته (closed-system) بود که از دیدگاه ها و رویکرد های چپگرا و زیانبار "باختر ستیز" خود اندکی رویگردان گشته بودند و پذیرش دیدگاهی از گونه دیگر را بجهانیان اعلان نمودند! اندیشمندان سیاسی چین آنزمان نیک آگاه بودند که شیوه های داد و ستد سازنده با جهان برایشان بسان یک بازی ‘برد-برد"(win-win) خواهد بود که ضمن پاسداشت از منافع راهبردی ملی خویش ، جایگاه کشورشان را در صحنه جهانی بمراتب بهبود خواهد بخشید !
🔸 سیاستمداران چینی "پسا مائو تسه تانگ" پاسداری از منافع ملی خویش را برتر از کمک کشورشان به پیروزی انقلاب کمونیستی در کشورهای جهان سوم می پنداشتند ! نتیجه اش توسعه داد و ستد ها با یک کشور سلطنتی (بشدت چپ ستیز) چون عربستان سعودی شد که تا چند دهه پیش تصورش هم دشوار می نمود! چینی ها بجای پرداخت هزینه بالای گسترش مسلک گرایی در سیاست خارجی عمدتا باختر ستیز خود بیشتر منابع و امکانات خود را در راستای دستیابی به بازار های سودآور برای صدور خدمات فنی-مهندسی و کالا هایشان بجهان بسیج نمودند!
🔸زمانی دانش آموزان چینی در اجرای آیین های صبحگاهی در آموزشگاه هایشان شعار های مرگ بر امپریالیسم آمریکا و اروپا سر میدادند ! اما اکنون بجای آن رویکرد دشمن تراش و بیسود ، توانستند صد ها میلیارد دلار کالا های تولیدی فرزندان همان نسل را در کارگاه های کوچک و بزرگ روستایی به بازار های کشور های سرمایه داری (به اصطلاح آنروزیشان استثمار گر) اروپا و آمریکا روانه سازند! چینی های تعاملگرا نه تنها ژست مبارزه ایدئولوژیکی با سرمایه داری باختر را در برنامه های خود کمرنگ نمودند بلکه با افزایش تولیدات ارز آور خود صد ها هزار دانشجوی خود را برای دانش اندوزی به دانشگاه ها و کانون های معرفتی همان کشور های سرمایه داری گسیل دادند! شیوه ای از ظرفیت سازی و مهارت گیری که نیم سده پیش ایرانیان در خاور میانه آغاز کرده بودند و اکنون می بینیم که ملکه ذهن چینی های نو اندیش و تعاملگر شده است!
🔸نهادینه نمودن یک نظم نوین در اندیشه ها ، رویکرد ها و کردار سیاسی چینی های "پسا مائو" موجب گردید تا بخش زیادی از لشکریان گرسنه و فرودست پیشین در روستا های آن کشور به اقشار متوسط فرادست و مصرف گرا تبدیل گردد !
🔸 در جایی خوانده بودم که کمترین دستاورد چینی ها از همین نگاه هوشمندانه به جهان ، بالا کشاندن جمعیتی نزدیک به سیصد میلیون نفر فرودست به طبقه مرفه متوسط بوده است .
🔸 شمار ثروتمندان میلیونر چین پسا مائو تسه تانگ از رقم میلیونر های آمریکایی ها و اروپایی ها هم فراتر رفته و شاید اگر اقتصادیان را بهمین شیوه بچرخانند بتوانند جمعیت قشر برخوردار خود را از جمعیت قشر متوسط در تمام کشور های جهان (البته بدون هند) افزون تر نمایند!
🔸 دانشمندان در حوزه علوم اجتماعی از این چرخش بنیادی در نگرش به پدیده های زیستی بنام تغییر در پارادایم (paradigm shift) یاد می نمایند! چینی ها را میتوان در زمره پیشروان در این زمینه برشمرد!
🔸 شاید بتوان به آن دسته از دولتمردان عملگرا و کارشناسان خردگرای پشتیبان در نهاد های فرمانروایی که به استنتاج های خردمندانه ای برای سوق دادن کشور بسوی پیشرفت و شکوفایی پایدار رسیده اند اندکی امید بست.
🔸شایسته است که آنان با دیدگاه های "عینی گرا"(pragmatist) و دوری جستن از گرایش های "ذهنیگرا"(subjectivist) ، بستر را برای تکاپوی بیشتر نیرو های جوان عصر پسا دیجیتالی هموار سازند ! رویکردی تا بر پایه آن ضمن بهره گیری از دانش تخصصی و فناورانه آنان بتوان بر برخی از چالش بازدارنده در کشور چیره گشت. پیش نیاز رسیدن به یک ایران آباد و برخوردار از امنیت برای افزایش مشارکت مردمی در تولید کیفی و کمی خدمات و کالا های بازار پسند کشاندن سرمایه های نرم افزاری و سخت افزاری به کانون های کارآفرین ثروت ساز خواهد بود. چنین دستاورد هایی را حاشا بتوان در فضا های بسته و محدود کنونی بدست آورد! باز نمودن دروازه های میهن برای دسترسی جوانان کارآفرین به دستاورد های علمی و فناورانه همتایانشان در دهکده جهانی امری اجتناب ناپذیر میباشد! اینها همه در زمره پیش نیاز های رسیدن به گسترش داد و ستد های سازنده در دهکده جهانی بشمار رفته که چین از آن هوشمندانه الگو برداری نموده و جا دارد ایران نیز در آن راستا گام های استوار و محکمی بردارد !
چکیده سخن : تاریخ گواه درایت، هوشمندی و شجاعت ما در پذیرش واقعیت هایی خواهد بود تا از آن رهگذر بتوان به روند پیشرفت و رقابت پذیری کشور در عرصه های تغییر پذیر جهانی شتاب بخشیده و امیدوار بود!
گفتگو/مریم مفتوح
- چهارشنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۲ - ۰۰:۵۳:۴۹
- منبع: اختصاصی پایگاه خبری صبح ملت