بزرگنمایی:
باسمه تعالی
مصاحبه صبح ملّت نیوز با جناب دکتر احمد لطیفپور، پژوهشگر و نویسندۀ برجستۀ دزفولی، صاحب آثار بسیار ازجمله کهنواژههای گویش دزفولی در زبان عربی/ خبرنگار: فریده آرامیده/تاریخ 27 فروردین 1399
معرفی کوتاه نویسنده
جناب دکتر احمد لطیف پور، متولد 1337 دزفول، مدرس دانشگاه و بازنشسته آموزش و پرورش هستند. تاکنون حدود 30 عنوان کتاب در زمینه های مختلف ادبی، مذهبی، تاریخی و ادبیات پایداری (دفاع مقدس) گردآوری، تألیف، تدوین و یا ویراستاری کرده اند. برخی از این کتب مانند «حماسه ماندگار» به چاپ دوم و برخی نیز مانند «تاریخ دزفول» و دوره دو جلدی «خوزستان در عصر قاجار» تا کنون به چاپ سوم رسیده است. ازجمله این آثار، چاپ کتاب «کهن واژه های گویش دزفولی در زبان عربی» است که در سال 1380 به همت انتشارات دارالمؤمنین به چاپ رسیده است. مطالعه این کتاب به همشهریان فهیم دزفولی؛ به ویژه جامعه فرهنگی این دیار پاک توصیه می شود.
جناب دکتر لطیف پور انگیزه شما از تألیف کتاب کُهن واژه های گویش دزفولی در زبان عربی چه بوده است؟
در سال 1368 دوره کارشناسی زبان و ادبیات عرب را به پایان رساندم. در طول دوران تحصیل با واژه هایی از زبان شیرین فارسی برخورد می کردم که قوم عرب طی سالیان دراز آن را پس از اعمال تغییراتی در ظاهر و معنی، وارد مجموعه زبان و ادبیات خود کرده و از آن ها استفاده می کرد. کنجکاو شدم، متوجه شدم که این واژه ها نه تنها در متون و دیوان های شعر عربی وجود دارد؛ بلکه در احادیث ائمه معصومین(ع) و حتی قرآن مجید، کتاب آسمانی ما هم موجود است. برخی از این قبیل واژه ها را در دوره کارشناسی جمع آوری کردم تا اینکه در سال 1372 بنا به دلایلی برای ادامه تحصیل، رشته زبان و ادبیات فارسی را انتخاب نمودم. بار دیگر اندیشه گردآوری و تدوین واژههای فارسی در عربی که اصطلاحاً «مُعرّب» نامیده می شوند در من تقویت شد؛ منتها این بار ایده مزبور در قالب پایان نامه کارشناسی ارشد صورت گرفت و پایان نامه ارشد تحت عنوان «سیری در گستره واژه های فارسی در زبان عربی» تدوین و در سال 1374 ارائه شد... همین اواخر هم که پس از سال ها وقفه در امر تحصیل، در دوره دکتری زبان و ادبیات فارسی مشغول به تحصیل شدم، باز هم تحقیق و تفحّص را در این زمینه از سر گرفتم که به یاری خداوند پس از تکمیل، در قالب یک فرهنگ جامع در خدمت جامعه فهیم و فرهنگ دوست تقدیم شود. إنشاءالله... .
به هر حال در سال 1380 مدیریت محترم انتشارات دارالمؤمنین، بخشی از پایان نامه مذکور را که اختصاص به واژه های گویش دزفولی در زبان عربی داشت با تیراژ 1500 نسخه، در قالب یک جلد کتاب، تحت عنوان «کهن واژه های گویش دزفولی در زبان عربی» به چاپ رساند.
کتاب کُهن واژه ها چند فصل دارد؟ عناوین فصل ها چه مطالبی هستند؟
کتاب در قطع وزیری با مقدمه ناشر و دو فصل در دسترس علاقهمندان قرار گرفت. فصل اول کتاب نسبتاً طولانی و در 65 صفحه با ذکر پیشینه ای از این پژوهش با عناوینی چون: خط و زبان فارسی، گویش دزفولی و تاریخچه آن، فرایند وامگیری [واژه ها]، علل و انگیزه تبادل واژه ها بین ملت ها، چگونگی شکل گیری واژه های معرّب، راه شناخت این قبیل واژگان، تغییرات در صامت ها و مصوّت ها، واژه های فارسی در قرآن مجید، تأثیر فرهنگ فارسی در نظم و نثر عربی و... به تفصیل بیان شده است. در فصل دوم نیز نمونه هایی از این واژگان با ذکر منابع و مآخذ و شواهد مثال کافی آورده شده است. گفتنی است که مقاله ای از این پایان نامه و کتاب مذکور در مجله رشد زبان و ادب فارسی تحت عنوان «تبادل فرهنگ ها» به چاپ رسیده که در سایت هایی چون: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، دایره المعارف، نور مگز، تبیان و... قابل دسترسی و دانلود است.
لطفاً، چند نمونه از واژه های کتاب را برای آشنایی خوانندگان محترم با تغییرات واژگانی در فرایند وام گیری بین زبان ها و ملت ها توضیح دهید.
واژه «الماس» سنگ یا گوهر ارزشمند و قیمتی گفته می شود که اصل آن گرفته شده از «ماس» یا «ماسِ = ماسَه» در زبان پهلوی باستانی است. قرن ها پیش از این، واژه الماس در مجموعه واژگان عرب نبود. زعمای قوم عرب گفتند به این سنگ قیمتی در سرزمین فارس، ماسَ یا ماسِ گفته می شود. واژه را از سرزمین فارس به عاریت گرفتند بر آن، طبق قاعده تعریب «ال» اضافه نمودند و شد «الماس» و در فرهنگ قوم عرب متمکّن شد. سالها گذشت... این واژه از میان مجموعه واژگان سرزمین فارس متروک شد. گذشتگان ما دیدند که به این واژه در سرزمین عرب، الماس می گویند. واژه را از عرب به عاریت گرفتند و به کار بردند و تا همین زمان نیز به کار می بریم. نکته جالب این که همین واژه با گذشت زمان از واژگان عرب برچیده شد. لُغویان قوم عرب مجدّداً به سراغ گنجینه واژگان فارس آمدند و واژه «الماس» را بار دیگر از ما، ایرانیان وام گرفتند و وارد واژگان خود کردند و طبق معمول، بار دیگر الف و لام تعریف را بر پیشانی این کلمه دخیل نشاندند و شد «الالماس!»
واژه «ذَقنَبُوت» واژه ای است که معمولاً در مقام اهانت و یا ترساندن کودک به کار می رود. هرگاه بچه ای گریه یا بی تابی کند و یا بیش از پیش سر و صدا کند، بزرگترها برای ساکت کردنش به وی می گویند: «ذقنبوت». حالا اصل این واژه چیست و یا از کجا آمده به مسئله ای تاریخی برمیگردد. گویند زمانی که سپاهیان عرب به ایران حمله کردند، ازجمله جاهایی که در مقابل آنها مقاومت سرسختانه ای کردند، مردم طبرستان بودند. فرماندهان عرب وقتی با دفاع دلیرانه آنان مواجه شدند، برای ترساندن مردم به زبان عربی این جمله را می گفتند: «ذُقهُ المُوتَ» یا «ذُق المُوتَ» یعنی مرگ را به آن ها بچشانید... آنها را بکشید. مردم طبرستان چون گاه با شنیدن این فرمانِ فرماندهان عرب شاهد کشته شدن کسانی می شدند که سرسختانه مقاومت می کردند، به محض مشاهده فرماندهان سپاه عرب در زمان خلفای اموی بی اختیار این جمله را ـ البته آن طور که خود شنیده بودند و یا قادر به تکرار آن بودند ـ بیان می کردند. گفتند: ذُوقلموت!! و بدین گونه این واژه با گذشته زمان ـ البته تقریباً به مفهوم قدیمی ـ به شکل فعلی ذقنبوت درآمد که امروزه برای ترساندن بچّه به کار می برند!
واژه «چسب»، وارد زبان عربی شده و به صورت « شبث » در آمده است. پس عرب از آن فعل ماضی « شَبَّثَ » ساخته و مضارع آن را به صورت « یَتَشَبَّثُ » به کار برده است. جالب است که این واژه را به صورت افعال عربی شده در کلام خود به کار برده است. ضرب المثل « الغَریقُ یَتَشَبِّثُ بِکلِّ حَشیشٍ » ، فعل مضارع یَتَشَبِّثُ ، برگرفته شده از همین چسب فارسی است.
واژه «فَحم» در زبان عربی به معنی زغال است. این واژه از طریق مناطقِ جنوبی عراق که با دزفول از حیث بُعد مسافت فاصله چندانی ندارد، وارد گویش دزفولی شده است. در دزفول به خاک زغال نیز «خاک فحم» گفته می شود. از زمان ورود این واژه به دزفول، مردم این شهر وقتی که نوزاد یا کودکی بسیار گریه کند تا رنگش کبود شود، می گویند: «فَحم شد! »؛ یعنی کبود شد. مثل زغال سیاه شد. حال اگر اجداد و نیاکان ما روزی به این پدیده می گفتند: «صورتش (از شدّت گریه) مثل زغال کبود (سیاه) شد.» حالا با گذشت زمان، با حذف مَلزومات تشبیه، آن را به صورت تشبیه بلیغ «فَحم شد!» به کار می برند و البته که مخاطب هم معنی مدنظر را درک می کند.
سخن پایانی
از جناب عالی بسیار سپاسگزارم که در این مصاحبه شرکت کردید. مشتاق و منتظر چاپ و انتشار فرهنگ جامع واژههای فارسی در زبان عربی هستیم و برایتان آرزوی توفیق و سلامتی را داریم.
بنده هم به نوبه ی خودم از شما و رسانه صبح ملت نیوز که این فرصت را به من داده اید و به ویژه از استاد فرهیخته، دلسوز و ارجمند جناب دکتر عبدالامیر مقدمنیا صمیمانه تشکر میکنم.