اقتباس ادبی در سینما:روایت باطنی فیلم کوتاه سگ ولگرد از داستان سگ ولگرد
اقتباس ادبی در سینما:روایت باطنی فیلم کوتاه سگ ولگرد از داستان سگ ولگرد
فرهنگی - اجتماعی - فیلم وسینما
بزرگنمایی:
داستان سگ ولگرد اثر مشهور صادق هدایت بارها به شیوههای گوناگون، نظیر نقد و بررسی و یادداشت و نقاشی مورد توجه قرار گرفته است. اما این بار مریم چهکوفی، کارگردان تئاتر و سینما، این اثر صادق هدایت را در فیلی کوتاه و متفاوت به تصویر کشیده است.
داستان سگ ولگرد اثر مشهور صادق هدایت بارها به شیوههای گوناگون، نظیر نقد و بررسی و یادداشت و نقاشی مورد توجه قرار گرفته است. اما این بار مریم چهکوفی، کارگردان تئاتر و سینما، این اثر صادق هدایت را در فیلی متفاوت به تصویر کشیده است.
فیلم کوتاه سگ ولگرد به نویسندگی و کارگردانی مریم چهکوفی فیلمی است قابل توجه و درخور بحث. این فیلم در دو روایت ظاهری و باطنی مخاطب را به خویش فرا میخواند.
در روایت ظاهری، داستان روایت جوانی است درمانده، بیحوصله، متفکر و عاشق که ما در این فیلم همراه بخشی از زندگی و افکار او میشویم. و در سوی دیگر، روایت باطنی که برگرفته از داستان سگ ولگرد به قلم صادق هدایت است.
در فیلم چهکوفی میتوانیم طرح وارههای برگرفته از داستان اصلی را بیابیم، اما با روایتی متفاوت و منطبق بر دغدغههای روزگار امروز. قطعاً اگر شما هم از خوانندگان همین داستان بودهاید، با کمی دقت در تماشای فیلم میتوانید کلید واژگانی را از آن استخراج و کشف کنید، ولی به این نکته هم پی خواهید برد که روایت فیلم سگ ولگرد آنقدر با روایت هدایت متفاوت است که اگر نام دیگری هم برای فیلم انتخاب میشد هم دور از ذهن نبود. اما این پرسش در ذهن مخاطب مطرح می شود که چرا کارگردان ا از همین نام بهره برده است؟ و چرا با ایجاد شخصیت انسانی به جای سگ داستان تغییر بنیادی در داستان اصلی ایجاد نموده است؟
"دو چشم باهوش آدمی در پوزه پشم آلود او میدرخشید. در ته چشمان او یک روح انسانی دیده میشد" آنچه خواندید بخشی از شخصیت انسانگونهایست که صادق هدایت برای پات، سگ داستانش قائل بوده است. میتوان گفت چهکوفی با دقت نظر و هوشمندی از همین بخش کوتاه متوجه شخصیت انسانی ورای داستان شده و مبنائی بوده برای جانشینی ماجرهای سگ داستان اصلی با شخصیت انسانی داستان خودش و با عدم تغییر عنوان داستان، وامداری و پایندی به ادبیات هدایت را به اثبات رسانیده است.
فیلم برخی از داستانها هرگز نباید ساخته شود، زیرا تصویرسازی در ذهن خوانندگان نسبت به اصل داستان ازبین میرود. اتفاقی که متاسفانه درمورد داش آکل نیز رخ داد. اما اینجا هنوز داستان سگ ولگرد برای دوستداران ادبیات صادق هدایت بکر مانده است و از این نقطه نظرنوآوری کارگردان در تغییر داستان قابل تحسن می¬باشد.
با نگاهی دقیق به هر برداشت از فیلم متوجه خواهیم شد فیلم با دکوپاژ پیش می-رود و فقط به عنوان یک مثال ساده، شات اپنینگ یا برداشت آغاز این فیلم اگر در نظر گرفته شود اینگونه است که با تصویربرداری از بازی کودکانهای شروع میشود . نکته قابل تأمل قرار گرفتن برگ درختان در حد فاصل دوربین با کودکان است. همین میزانسن یا چیدمان به ظاهر ساده در کنار تکنیک تدوینی دیزالو (محو شدن برداشتی در برداشت دیگر) دارای مفهوم است، مفهومی که از گذر زمان یا به یادآوری خاطرهای خبر میدهد.
و از شات آغازین تا عنوان فیلم، کارگردان توانسته در این زمان کوتاه به دو هدف مهم دست یابد؛ نخست، انتقال بخشی از کانسپت یا ایده فیلم خود به مخاطب و سپس، جذابیتی برای تماشای ادامه فیلم با ایجاد حس تفکر در مخاطب.
کارگردان از اکثر تکنیک ها و زاویای دوربین و ظرفیتهای فیلم برداری بهره برده است و در برداشتهایی که حرکت دوربین اتفاق افتاده، این حرکت در تقابل با حرکت بازیگر است و به جذابیت داستان، معرفی بهتر شخصیتها کمک نموده است.
در کل فیلم قابندیها، نوع کاتها، زوایا و حرکات دوربین، چیدمان فضاها، با دقت و به منظور تولید معنا و مفهوم انجام گرفته و همه اینها تاییدی بر مدعای دکوپاژ کارگردان در جهت بیان روح ادبیات صادق هدایت است. ادبیاتی که خانه آشفته کتابهایی بدون کتابخانه و فضای تاریک و دلگیر و جوانی متفکر و منتقد که این فیلم بیانگر آن میباشد.
مهرداد ابوترابی فرد
- جمعه ۲۵ تير ۱۴۰۰ - ۲۲:۵۰:۴۶
- منبع: صبح ملت نیوز